آریا بانو - ایسنا / کیوان تاجدینی از گویندگان پیشکسوت صداوسیماست که صدا و تصویرش برای بسیاری خاطرات خوشی را زنده میکند. شاید کمتر کسی بداند که او در سالهای جوانی و قبل از کار حرفهای در صداوسیما مددکار جانبازان قطع نخاعی بوده و مدرک دکتری روانشناسی دارد. به عقیده خودش کاملاً تصادفی وارد وادی خبر و گویندگی شده اما این تصادف را اتفاقی درست میخواند.این گوینده پیشکسوت خبر درباره چگونگی ورودش به سازمان صداوسیما به ذکر نکاتی پرداخت. تاجدینی گفت: من مددکار جانبازان قطع نخاعی بودم و همزمان بهعنوان نویسنده کارم را در مطبوعات شروع کردم و در اوایل دهه 70 بهعنوان کارشناس و نویسنده ازطریق رادیو تهران ارتباطم با صداوسیما آغاز شد و بعد از ورود به معاونت سیاسی علاوه بر دبیر گویندگی خبر در برنامههای علمی مختلف معاونت صدا ازجمله رادیو گفتوگو و همچنین، شبکه بینالمللی جامجم به عنوان کارشناس - مجری همکاری کردهام و در زمان بازنشستگی (29 بهمن 1402) سردبیر و گوینده ارشد خبر بودم. در تمام این سالها دبیر گوینده بودم وی ادامه داد: در ابتدای کارم برای اجرای برنامههای علمی رادیو به من پیشنهاد شد آزمایش صدا بدهم که قبول شدم، ولی به دلایل شخصی برای اجرا اقدام نکردم تا زمانی که معاونت سیاسی جذب مجری داشت و فراخوانی گذاشتند و من پس از آزمون و مصاحبههای متعدد موفق و بهصورت تماموقت وارد سازمان صداوسیما شدم. او توضیح داد: شما بهعنوان دبیر ـ گوینده در بحث خبر باید با مباحث متعدد آشنایی داشته باشید که هنر نویسندگی یکی از آنهاست. بر این اساس من از همان ابتدا دبیری کردم و پس از مدتی اجراهایم در برنامههای مختلف شروع شد که در پلاتوهای تفسیر خبر، برنامههای صوتی (خبر60 ثانیه بهعنوان اولین مجری)، کابین، دوگویندگی و گویندگی، سلسلهمراتب را طی کردم و مسیر را درست رفتم. این مجری گوینده پیشکسوت در توضیح رشته دانشگاهیاش بیان کرد: من مدرک دکتری روانشناسی دارم و دانشآموخته دانشگاههای تهران، تربیت مدرس و علامه طباطبایی هستم. همیشه چندشغله بودهام و رشته دانشگاهیام با آدمها مرتبط است. سالهاست با ادارهکل آموزش صداوسیما بهعنوان مدرس گویندگان، خبرنگاران و دبیران خبر نیز همکاری کردهام. در تمام سالهای حضورم در معاونت سیاسی بهجز چند ماه، همواره دبیر گوینده بودهام؛ البته بودند همکارانی که گرچه این موضوع برایشان الزامی بود، برخی قبول نکردند دبیر باشند و البته که کسی نمیتواند دیگران را با اجبار دبیر کند، چراکه برای این کار افراد هم باید شمّ آن را داشته باشند و هم برخوردار از ویژگیهایی باشند. وی تصریح کرد: در حوزه خبر، گرفتاریای در رشته ارتباطات دانشگاههاست (استادان این رشته به آن اذعان دارند) که آنچه در دانشگاه آموزش داده میشود خبرنگاری رسانه مکتوب است، حتی خروجیهای دانشکده سازمان صداوسیما هم در مباحث و نیازهای فنی این سازمان خوب میدرخشند؛ تجربه زیسته من بهعنوان کسی که خودش مدتی مسئولیت آموزش معاونت سیاسی را بر عهده داشته و هم سالها کار عملی کرده و نیز به مراکز سازمان میرود و با بچههای مشاغل دبیری، گویندگی و خبرنگاران در دورههای دانشافزایی سروکله میزند این است که این تفاوت در کار عملی و آموزشی وجود دارد و فاجعه اینجاست که بارها این جمله تکراری را از همکاران باسابقه بالا در کلاسهایم شنیدهام که «چرا این حرفها قبلاً به ما گفته نشده است». اتفاقات عجیب و غریب حین اجرا زیاد میافتد تاجدینی سپس با اشاره به یکی از خاطرات دلهرهآورش در زمان اجرا یادآور شد: اتفاقات عجیب و غریب در حین اجرا زیاد میافتد؛ اینکه مثلاً مشکل یا گیر و گرفتاریای در دستگاهها و ابزارها وجود داشته باشد یا اصلاً حال مجری خوب نباشد و ذهنش به هر دلیل درگیر باشد. کار اجرا کاری گروهی است و اگرچه ما تصویر یک فرد را در تلویزیون میبینیم، اما دستکم 18 نفر مشغول کارند؛ از صدابردار و تصویربردار گرفته تا عوامل صحنه و تحریریه و کارگردان و... . او اضافه کرد: یک شب پایان ماه مبارک رمضان بود و ستاد استهلال اعلام کرده بود که گروههای استهلال برای بررسی و رویت ماه شوال رفتهاند و همه منتظر اعلام خبر رویت ماه شوال از رسانه ملی بودند. یکی از گروهها در کرمان مستقر شده بودند؛ قطعاً یکی از جذابیتها در چنین اوضاعی این است که فردی را که پشت تلسکوپ درحال بررسی است روی خط میآورند و ما هم همین کار را کردیم و با آقای عتیقی، مسئول گروه مستقر در کرمان ارتباط گرفتیم؛ او پشت خط بود و وقتی من او را معرفی کردم و باید سلام میدادم، صدا قطع شد و من صدا نداشتم؛ یعنی در گوشیام صدایی نبود و خیلی بد بود که بگوییم ارتباط قطع شده؛ چراکه همزمان بخش خبری کوتاه میشد و چون از قبل با پخش شبکه هم هماهنگی نشده بود، رژی پخش میرفت تو دیوار! این گوینده باسابقه خاطرنشان کرد: خوشبختانه، آن روزها عوامل کمک میکردند و تصویربرداری داشتیم که بسیار هوشیار بود و درجا به من اشاره کرد که در گوشی خودش صدای کارشناس را دارد و با دست علامت میداد که ادامه بدهم. بلافاصله من سوال کردم و اینکه چرا ماه برخی جاها دیده میشود و برخی جاها خیر و...؛ همه جوابها را با کمک دستها و حالت چهره تصویربردارمان درک میکردم و خوشحال و خندان کار را جمع کردیم. آن لحظه واقعاً دلهرهآور بود، اما به خیر گذشت.