داستانک/ خرید عروسی
گوناگون
بزرگنمايي:
آریا بانو - مصاف/برای خرید عروسی رفتیم بازار، خانواده هر کاری کردند یوسف حلقه برنداشت و گفت: طلا برای مرد حرامه و من نمیخواهم از همین حالا زندگیام بر پایه حرام باشه... یوسف هر وقت میوه یا خوراکی واسه منزل میخرید، میگذاشت توی یک پلاستیک سیاه، میگفت ممکن است کسی ببیند و هوس کند، ولی توان خرید نداشته باشد...
راوی: همسر شهید
-
جمعه ۱۹ آذر ۱۴۰۰ - ۰۴:۲۴:۴۰
-
۳۰ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/712524/