خیام در زندگی روزمره بوشهریها حضور دارد
مقالات
بزرگنمايي:
آریا بانو - اعتماد /خیامخوانی یک آیین محفلی محبوب میان بوشهریهاست. شاید شما هم در صفحات مجازی به کلیپهایی برخورده باشید که با عنوان خیامخوانی دست به دست میشود، محفلی خودمانی که تعدادی دور هم نشسته و یک نفر با همراهی نوازندگانِ فلوت، دایره و نی جفتی اشعار خیام را با ریتم دلنشینی میخواند. این آیین برای خود تاریخچه و پیشینهای را داراست و البته نشان از علاقه بوشهریها به اشعار خیام دارد. موسیقی در تار و پود منطقه جنوب است و بوشهریها اشعار خیام را چنان در محافل موسیقایی خود وارد کردهاند که به قول خودشان او را از خود میدانند. بوشهریها عجیب با خیام عجین هستند.
فردا 28 اردیبهشت روز ملی خیام نامگذاری شده است. این روز را بهانهای قرار دادیم تا درباره آیین زیبای خیامخوانی بگوییم. با آکا صفوی که پژوهشگر، نویسنده و خواننده است، در این باره گفتوگو کردم. او درباره تاریخچه، علت علاقه مردم بوشهر به خیام، شیوههای اجرایی خیامخوانی و... گفت. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
در ابتدای این گفتوگو از شما میخواهم درباره پیشینه و تاریخچه خیامخوانی در بوشهر بگویید.
قدیمیترین سندی که راجع به خیامخوانی در بوشهر داریم متعلق به یک قرن پیش است و بهزعم بنده خیامخوانی یک ژانر معاصر در موسیقی بوشهر است. آقای محمدرضا درویشی پژوهشگر موسیقی، معتقد است خیامخوانی از موسیقیهای روحوضی تهران گرفته شده و این نظریه به دلیل قرابتی است که خیامخوانی با موسیقی ایرانی دارد. مشابه این اتفاق در بوشهر برای بسیاری از آوازها افتاده که با شیوه خوانش، تحریرهای بومی و محلی آدابته شده و اگر این نظریه را درباره خیامخوانی درست بدانیم، باید گفت این اتفاق برای این فرم از آواز افتاده است. نمیتوان منکر این حقیقت شد که در ایران خیامخوانی را با نام ما بوشهری میشناسند. این ژانر یعنی خیامخوانی از قدمتی مثل شروهها و دیگر آوازهای بومی بوشهر برخوردار نیست و یک شیوه خوانش تقریبا معاصر شناخته میشود.
خیامخوانی یک آیین محفلی موسیقایی با تاکید بر رباعیات به ویژه رباعیات خیام است، چرا خیام؟ چه در کلام خیام نهفته است که مردم بوشهر تا به این حد جذب آن شدهاند؟
این موسیقی را باید به لحاظ مردمشناسی مورد بررسی قرار داد و دید که چرا اشعار خیام مورد اقبال مردم واقع شده و مردم بوشهر تا این اندازه خیام را دوست دارند. چنین ژانری از موسیقی حتی در زادگاه خیام و هیچ جای ایران وجود ندارد. خیامخوانی خاص مردم بوشهر است و این موضوع ارتباط مستقیم با زندگی مردم بوشهر دارد؛ چراکه فلسفه و اندیشهای که خیام در اشعارش دارد در زندگی مردم بوشهر ساری و جاری است. میتوانیم این اشتراکات اندیشهای و فلسفی را به آنچه خیام در اشعارش گفته است، نسبت دهیم. این طور میشود که شعر و تفکر خیام به خانههای مردم بوشهر راه پیدا میکند و اشعارش در محافل آنها خوانده میشود. شرایط زندگی در بوشهر و همچنین شرایط اقلیمی آن و اینکه مردمان بوشهر در لحظه زندگی میکنند و دم را غنیمت میشمارند و روحیه شادشان، همان فلسفهای است که خیام در اشعارش دنبال میکند. چند موضوع در شعر خیام وجود دارد که پیش از این گفتم و اما موضوع دیگر گذر ایام شباب یا جوانی و اشارات فراوانی است از گذر عمر که خیام به آن تاکید میکند. در بوشهر سالخوردگان گاهی زیر درخت گل ابریشم نشسته و اشعاری که خیام در آن از گذر عمر میگوید با خود مرور میکنند. اغلب مردم بوشهر کارشان دریانوردی بوده و هر چه کسب میکردند، به خاطر شرایط اقلیمی و نبود امکانات نمیتوانستند نگه دارند و همان روز آن را استفاده میکردند و فردا را با «فردا که نیامده است فریاد مکن» پیوند میدادند. خلاصه کلام؛ در لحظه زندگی میکردند. هر چه داشتند همان روز مصرف میکردند و شب را به دورهمی و خوانش آوازهای مختلف از جمله خیامخوانی میپرداختند. این همذاتپنداری موجب شده خیام در تمام مراحل روزمره مردم بوشهر حضور زنده داشته باشد.
در ادامه سوال پیشین آیا حقیقت دارد که گفته میشود آشنایی مردم جنوب به واسطه ستارهشناسی خیام و استفاده از آن برای دریانوردی بوده و به همین طریق با اشعار او آشنا شدند؟
این یکی از دلایل علاقهمندی مردم بوشهر که اغلب دریانورد بودند، قلمداد میشود. اولینباری که موضوع ستارهشناسی مطرح شد، بنده آن را در مقالهای نوشتم و در صفحه اینستاگرامم منتشر کردم. سالها قبل از پدربزرگم که از دریانوردان با سابقه بوشهر بوده است و به کشورهای دور و نزدیک سفر میکردند، شنیده بودم که یکی از دلایل علاقهمندی مردم بوشهر به خیام به خاطر مبحث ستارهشناسی است؛ چراکه به دریانوردی اشتغال داشتند و از دانش نجوم آماتور یا همان نجوم بومی برای پیدا کردن مسیرها استفاده میکردند و به همین علت، دانش و تسلط خیام بر ستارهشناسی به یکی از دلایل دوستی و علاقهمندی مردم بوشهر به وی تبدیل شده است.
خیامخوانی بیشتر در چه محافلی برگزار میشود؟
خیامخوانی در دستهبندی موسیقی بوشهر، در شمار موسیقیهای محفلی به شمار میرود . خیامخوانی در گذشته اغلب در مراسم عروسی و دورهمیهای شبانه انجام میشده است و گاهی در مجالس عروسی و ختنهسوران و حنابندان نیز اجرا میشده است. در گذشته محفل خیامخوانی از نیمههای شب شروع میشده و تا پاسی از صبح ادامه داشته است. صاحب جشن قبل از طلوع خورشید با حلوایی از شرکتکنندگان پذیرایی میکرد و پس از صرف صبحانه شرکتکنندگان مجلس را ترک کرده و به خانههایشان برمیگشتند.
معمولا خیامخوانان چه ویژگیهایی دارند؟ بیشتر منظورم از ویژگیها، ویژگی آوازی و موسیقایی است؟
خیامخوانهای محلی اطلاع زیادی از موسیقی آوازی و در کل موسیقی ندارند. خیامخوانان با آوازی خراباتی و آمیخته با تحریرهای بومی شروع به خواندن میکنند و پس از آواز با متر آزاد خیام ریتمیک را پی میگیرند. اصلیترین شیوه خیامخوانی روی مُد عراق افشاری است.
آنطور که میدانم خیامخوانی به دو شیوه اجرا میشود که تفاوت این دو شیوه در نوع ساز و همچنین مُدال آوازی است، درست است؟ در این باره بیشتر توضیح دهید.
بله، خیامخوانی به دو شیوه اجرا میشود که تفاوت آنها در مدل اجرای آوازی است. شیوه اول روی مُد عراق افشاری اجرا میشود و شیوه دوم روی پردههای دستگاه شور است که با نی جفتی بر اساس قطعهای به نام شکی در موسیقی بوشهر اجرا میشود. دقت کنید اینجا از عبارت مُد افشاری یا مُد شور استفاده کردهام، چراکه وقتی میخواهیم از کلمه گوشه یا دستگاه استفاده کنیم، اجرای آن باید ویژگیها و خصوصیات آن گوشه یا دستگاه را داشته باشد و به نظر من درست نیست که در مورد خیامخوانی بگوییم اثر دقیقا در گوشه افشاری یا در فلان گوشه شور اجرا شده است؛ چون پدیدآورندگان این آوازهای محلی افرادی بودند که دانش ردیفی و سواد موسیقایی نداشتند که بخواهند آن را دقیق و درست رعایت کنند و به همین دلیل آوازشان در مُدهای مختلف میچرخد و جابهجا میشود و به لحاظ گردش تحریری در یک جای ثابت نمیماند که بتوانیم بگوییم مثلا گوشه قرچه در دستگاه شور است، اصلا اینطور نیست در نتیجه بهتر است اینجا از کلمه مد استفاده کنیم نه اینکه بگوییم در فلان گوشه. زمانی که گفته میشود فلان دستگاه، خب دستگاه تعریفی دارد و مشخصههایی دارد که این آوازها از آن بیبهرهاند، البته این نکته در نوحهخوانیها هم صدق میکند.
بهطور کلی اصل خیامخوانی که به صورت بکر اجرا میشده فقط با فلوت و نی جفتی بوده یا اینکه از سازهای دیگر منطقه جنوب مثل نیانبان هم در آن استفاده میشود؟
اصل خیامخوانی در قدیم با فلوت و دیره یا همان دایره اجرا میشده و بعدها نی جفتی هم اضافه شده است و امروزه با نی تکی و نیانبان هم میزنند اما در اصل خیامخوانی، تنها سازهایی که در آن به کار میرفته، فلوت و دیره بوده و بعد از آن ضرب تمپو و دیگر سازهای کوبهای به آن اضافه شده است.
در حال حاضر این آیین کهن زنده است؟ و آیا همچنان در بوشهر به سبک قدیم اجرا میشود یا دستخوش تغییر و تحول شده؟
در موسیقی و کلا هنر هیچ چیزی بر قرار خود باقی نمیماند و افرادی که میآیند و میروند و خوانندههایی که کهن میشوند و نو، هر یک به فراخور حس و حال و توان خود تصرفاتی را متناسب با نوع خوانش و تواناییشان در این ژانر موسیقی انجام میدهند بهطور مثال من هر کاری را که در خیامخوانی انجام میدهم، سعی میکنم ابتدا به لحاظ آوازی آن شیوه زیر سوال نرود و تغییراتی را که اعمال میکنم متناسب با چارچوب اصل آن آواز یا موسیقی باشد و از آن چارچوب خارج نشوم اما خب خیلیها هستند که به خاطر عدم شناخت از ماهیت و خصوصیت خیامخوانی این شیوه را به سمت آوازهای کوچهبازاری میبرند و از اصل موضوع فاصله میگیرند که این افراد بعضا از افراد شناخته شده موسیقی بوشهر هستند. متاسفانه این اتفاق در حال رخ دادن است و کمی خیامخوانی را از مسیر اصلی خود خارج کرده و به سمت دیگری برده است. به نظر من نفس این عمل درست نیست، چراکه نه تنها به خیامخوانی کمک نمیکند، بلکه به آن آسیبهای جدی نیز وارد میکند.
یکجا ادعا شده بود که خیامخوانی محفلی مردانه است اما من در حال حاضر بارها خیامخوانان زن را دیده و شنیدهام که مجلسگردان هستند و اتفاقا نقش پررنگی هم در محافل خیامخوانی دارند حتی گاه نقش اصلی را ایفا میکنند. در این باره توضیح دهید.
خیامخوانی در سابق یک آواز مردانه بوده است. نمونههایی از صدای زن را در خیامخوانی نه میبینید و نه میشنوید و اینکه اخیرا خانمها شروع به خیامخوانی کردهاند را باید تحسین کرد و من از این بابت بسیار راضی و خوشحال هستم. این توضیح را راجع به خانمها و نقش آنها در اجرای آوازهای بومی بوشهر نیز عرض کنم که شما در جایی از ایران نمیبینید که یک زن در مراسم رسمی و مذهبی بخواند، ولی این اتفاق فقط در بندر بوشهر میافتد و این توضیح را هم بدهم که زنها در قریب به اتفاق شصت تا هفتاد درصد آوازهای موسیقی بوشهر، به عنوان خواننده مکمل مرد نقش فعال دارند. حتی در تعزیههای شهر بوشهر خانمها هم در نقش خود و هم در جای خود میخوانند ولی در سایر نقاط ایران، مردان با پوشش زنانه و در نقش زن حاضر شده و میخوانند. حضور خوانندگان زن در مجالس خیامخوانی که اتفاق بسیار قشنگی است و اخیرا رخ داده را به فال نیک میگیرم و امیدوارم که خانمهای خوش صدا در مراسم رسمی نقش ایفا کنند که این هنرآفرینی در جامعه نهادینه شود.
لطفا چند تن از خیامخوانان تاثیرگذار معاصر را نام ببرید.
از میان خیامخوانان تاثیرگذار میتوان از زندهیاد جهانبخش کردیزاده ملقب به بخشو یاد کرد که یکی از مداحان بسیار بنام جنوب است. همچنین آقای سلمان سلمانی که نابینا بودند و مردم بوشهر او را با نام محلی سلمان کورو میشناختند. شخصی به نام سوندل که فلوت میزد و خیام میخواند، مرحوم باقر آرامی و آقای خدر عزیززاده که در حال حاضر گرمی بخش محافل خیامی است. از آقایان غلامرضا وزان، امین فیروزپور، عبدالرضا اخلاقی، عبدالله مقاتلی و امیر میرشکاری به عنوان دیگر خیامخوانان میتوان نام برد.
میدانم که روی موسیقی منطقه مطالعه و بررسی داشتهاید، حتما بخشی از آن مربوط به آیینهای محفلی همچون خیامخوانی نیز بوده، بهطور خلاصه جایگاه این آیین را میان مردم منطقه بگویید.
خیامخوانی به عنوان یک ژانر بسیار محبوب بین مردم بوشهر، از جایگاه بسیار رفیع و ویژهای برخوردار است و آنقدر این ژانر موسیقی برای مردم بوشهر اهمیت دارد که شاید از اشعار شاعران بومی خود مثل فایز و مفتون شعری حفظ نباشند ولی بیشک یک رباعی از خیام را برایتان از حفظ میخوانند که این موضوع مبین جایگاه ویژه خیام در بین مردم بوشهر است. این مردم، خیام را از خود میدانند و خیام را یک جنوبی و یک بوشهری تصور میکنند و آنقدر خیام با زندگیشان درآمیخته که میگویند: خیام با ما زیسته و شعر او وصف حال ماست.
آیا اثری بر مبنای آیین خیامخوانی بهطور رسمی منتشر شده است؟ منظورم آلبوم یا حتی پژوهش و کتابی که این آیین را مورد بررسی و مطالعه قرار داده باشد یا بر مبنای آن کار شده باشد، است.
بله در سال 88 یک آلبوم از شیوههای مختلف خیامخوانی با عنوان خیامی (موسیقی نواحی ایران 25) به همت آقای محسن شریفیان در موسسه ماهور که فعالیتش بیشتر در حوزه پژوهش در حوزه موسیقیهای بومی و ایرانی است، منتشر شده است. متاسفانه هنوز کتابی در مورد آیین خیامخوانی چاپ نشده، جز توضیح کوتاهی که در جلد آلبوم شیوههای مختلف خیامخوانی آمده است تنها تعداد کمی مقاله در این مورد وجود دارد و چند مقاله هم بنده در مورد خیامخوانی نوشته و منتشر کردهام.
سپاسگزارم آقای صفوی؛ در پایان اگر مطلبی هست در این باره بفرمایید.
در پایان من از شما تشکر میکنم و اینکه به آیین خیامخوانی با تمام خصوصیات پیرامونش توجه کردهاید و این مطلب را درباره خیامخوانی در سطح ملی منتشر میکنید. یک موضوع که من در پایان باید عرض کنم، اجرای فرم یزله با اشعار محلی است که ما در تکمیل خیامخوانی میخوانیم. این اشعار کاملا محلی هستند و ما به آن یزله میگوییم. یزله یکی از فرمهای باستانی موسیقی بوشهر است و یزلهها را هم، آنهایی که خیامخوانی را با شناخت اجرا میکردند، از اشعاری استفاده میکنند که به لحاظ معنی و مفهوم، هم مضمون و هم مفهوم آن رباعی باشد. گرچه این اشعار محلی است اما به لحاظ معنی و مفهوم در یک راستا هستند.گاهی در اشعار محلی یزله از اشعار سخیف و هجو هم استفاده میشود. موضوع دیگر اینکه بخش عمدهای از اشعار خیامخوانی از رباعیات خیام است، اما گاهی از رباعیات و اشعار همسوی دیگر شاعران مثل رباعیات خواجه عبدالله انصاری،حافظ، سعدی و دیگر رباعیسرایان هم استفاده میشود.
اغلب مردم بوشهر کارشان دریانوردی بوده و هر چه کسب میکردند، به خاطر شرایط اقلیمی و نبود امکانات نمیتوانستند نگه دارند و همان روز آن را استفاده میکردند و فردا را با «فردا که نیامده است فریاد مکن» پیوند میدادند. خلاصه کلام؛ در لحظه زندگی میکردند. هر چه داشتند همان روز مصرف میکردند و شب را به دورهمی و خوانش آوازهای مختلف از جمله خیامخوانی میپرداختند. این همذاتپنداری موجب شده خیام در تمام مراحل روزمره مردم بوشهر حضور زنده داشته باشد.
خیامخوانان با آوازی خراباتی و آمیخته با تحریرهای بومی شروع به خواندن میکنند و پس از آواز با متر آزاد خیام ریتمیک را پی میگیرند. اصلیترین شیوه خیامخوانی روی مُد عراق افشاری است.
اصل خیامخوانی در قدیم با فلوت و دیره یا همان دایره اجرا میشده است و بعدها نی جفتی هم اضافه شده است و امروزه با نی تکی و نی انبان هم میزنند اما در اصل خیامخوانی، تنها سازهایی که در آن به کار میرفته، فلوت و دیره بوده است و بعد از آن ضرب تمپو و دیگر سازهای کوبهای به آن اضافه شده است.
-
سه شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۶:۱۰:۴۷
-
۳۲ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/748747/