آریا بانو

آخرين مطالب

داستان کوتاه «شب بلند» اثر منیرو روانی‌پور مقالات

داستان کوتاه «شب بلند» اثر منیرو روانی‌پور
  بزرگنمايي:

آریا بانو - اعتماد / این داستان یک شب بلند است، شبی به بلندای تاریخ. داستان دخترکانی که هنوز جنازه کودکی‌شان را در شب جا می‌گذارند و به سپیده صبح نمی‌رسند. «شب بلند» در روستای جفره و از زاویه دید سوم شخص محدود به ذهن دختربچه‌ای به نام مریم روایت می‌شود. داستانی که از یک شب پیش از مرگ گلپر آغاز می‌شود. مریم تمام شب صدای همبازی‌اش، گلپر را در سر می‌شنود که ضجه می‌زند و درد می‌کشد. او خواب و بیدار با دلهره از مادر و پدرش می‌خواهد که به گلپر کمک کنند، اما مادر با حربه هیولایی به نام «بچه برو» که بچه‌هایی که شب نمی‌خوابند را با خود می‌برد، مریم را مجبور به سکوت می‌کند و پدر با غر زدن. در نهایت صبح، دیگر صدای گلپر شنیده نمی‌شود، چون در حجله جان سپرده است. سرگذشت گلپر را مریم در رفت و برگشت‌هایش تعریف می‌کند، اینکه چطور مادرش در قبال چند النگوی طلا، مینار، کفش و سیصد تومان دخترش را به عقد «عمو ابراهیم» درمی‌آورد. زبان داستان، روان و آهنگین چنان با فضای داستان یکدست است که آن را تبدیل به یکی از خواندنی‌ترین داستان‌های کوتاه اقلیمی کرده است. منیرو روانی‌پور در فضاسازی و تصویر‌سازی این داستان موفق بوده. جمله اول داستان نشان‌دهنده قدرت روانی‌پور در فضاسازی و کوتاه‌نویسی است: «جفره زیر فریادهای گلپر جان می‌داد.» جمله‌ای کوتاه و تکان‌دهنده، بدون هیچ قید و صفتی، کوتاه و بدون اغراق که مخاطب را به خواندن ترغیب می‌کند. رد توانایی درخشان منیرو روانی‌پور را در جمله به جمله داستان می‌توان دید. دیالوگ‌ها در ابتدای داستان باعث می‌شود خواننده گمان کند «عمو ابراهیم» پدر گلپر، همبازی مریم است که آن شب او را کتک می‌زند. این ذهنیت وقتی به‌ هم می‌ریزد که پدر می‌گوید: «حالا یه کفتر افتاده تو چنگش، مگه ول می‌کنه.» و کمی بعدتر: «عجب‌گیری کردیم‌ها! می‌گیری بخوابی یا نه؟ خوشیش برای یکی دیگه بدبختی‌هاش برای ما.» ترس و دلهره، تمام داستان به هم آمیخته است؛ هر برگشتی به گذشته دلهره دارد و هر رفتی به زمان حال، ترس و تلخی زیر پوست داستان تنیده شده. هرچند این داستان، یک داستان واقع‌گراست، اما نویسنده با مهارت مرز خیال و واقعیت را برداشته است. مریم، شخصیت محوری داستان خواب و بیدار است اما راوی نمی‌گوید کی خواب است و کی بیدار. دیالوگ‌ها و رفت و برگشت‌ها داستان را می‌سازند و سه چیز به دلهره و ترس و اندوه داستان دامن می‌زند: نور فانوس و باد و صدای فریاد. فانوسی که سرشب همزمان با حجله رفتن گلپر، پت پت می‌کند و در طول شب با باد میان فریادهای دختر، شعله‌ کم‌رنگش پیچ و تاب می‌خورد و دم صبح دست مریم به آن می‌خورد و خاموش می‌شود... درست وقتی که صدای گلپر هم خاموش شده و شب بلند به صبح مرگ رسیده است. بادی تمام شب تا صبح در هیات زنی، ضجه‌زنان با موهای ژولیده خود را به در می‌کوبد.
مریم که تمام شب دل‌نگران گلپر است، دخترکی کم سن‌وسال است. آنقدر کم سن‌وسال که وجود هیولایی به نام «بچه برو» را هنوز باور دارد و گلپر که همبازی اوست، همین‌قدر کم سن و سال، نمادی از تمام دخترکانی است که سال‌هاست در این سرزمین کودکی‌شان با ازدواج زودهنگام می‌سوزد. او که به خاطر زیبایی‌اش، ستاره روستای جفره است با جهل مادرش به عقد مردی درمی‌آید که مریم و گلپر و دوستانش او را «عمو ابراهیم» صدا می‌کنند. روانی‌پور، روح معصوم و کودکی گلپر را با لطافت تمام با المان‌های طبیعت درهم می‌آمیزد و با تلخی تصویر او را کنار داماد در شب ازدواج نشان می‌دهد: «عمو ابراهیم چه بد بود! عمو ابراهیم که گلپر تا زانوانش می‌رسید و همین‌طور که دایه دست گلپر را تو دستش گذاشته بود، با دندان‌های طرد طلایی‌اش می‌خندید.»
دیالوگ‌های گلپر با موهای طلایی و چشم‌های زمردین با همبازی‌هایش، تلخ‌ترین دیالوگ‌های داستان است: 
«هی گلپر، دریا... مرغا تو خور جمع شدن.»
«راستش من دیگه بزرگ شدم، با شماها بازی نمی‌کنم.»
«بزرگ شدی؟ چه جوری؟»
«ننه می‌گه باید به خونه و زندگی برسم.»
«مگه خودش ناخوشه؟»
«نه به خونه و زندگی او، به خونه و زندگی خودم.»
«خونه و زندگی خودت؟»
«ها! عمو ابراهیم می‌خواد برای خودم و خودش خونه و زندگی بسازه.»
شخصیت «عمو ابراهیم» نیز با طرح اژدهایی که روی سینه دارد، نماد همان جهلی است که دختران کم سن و سال را هنوز هم به کام خود می‌کشد. مردی که با موتور جنس از شهر به روستا می‌آورد، سبیل پرپشت دارد و یقه‌اش همیشه باز است و روی سینه‌اش طرحی از اژدها دارد. عمو ابراهیم شخصیتی است که در داستان هیچ دیالوگی از او نداریم و هر چه هست، تعریف‌های راوی و حرف‌های گلپر است که فکر می‌کند عمو ابراهیم خیلی خوب است و ترس ندارد، چون وقتی بیاید دیگر نمی‌گذارد مادرش برای بقیه نان بپزد. استفاده نویسنده از امکانات محیطی به حس‌انگیزی داستان کمک زیادی کرده است؛ دریا و صدای مرغ‌های دریایی، باد، ماهی‌های ریز دم نقره‌ای. منیرو روانی‌پور متولد سال 1331 در روستای «جفره» بوشهر است. او از سال 60 داستان‌نویسی را آغاز و اولین مجموعه داستان کوتاهش را به نام «کنیزو» سال 67 منتشر کرد که داستان «شب بلند» هم جزو این مجموعه است. او حدود 16 سال پیش از ایران رفته. 
شبنم کهن‌چی

لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/755066/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

اتلتیک بیلبائو ایران در انتظار رویایی با سپاهان

کلوپ: حالا فقط لغزش سیتی و آرسنال ما را قهرمان می کند

خوشحالی هواداران اینتر پس از کسب بیستمین قهرمانی در لیگ

کار بزرگ یاران حاج‌صفی با 3 گل طلایی

خلاصه بازی منچستریونایتد 4 - شفیلد یونایتد 2

اسبقیان: دخل و خرج دو باشگاه بر عهده مالکان آنهاست

تن هاخ: وحشت نکردیم، خیلی خونسرد بردیم

آقای کلوپ لیگ را در گودیسون پارک از دست دادی!

خنده های یورگن کلوپ پس از گل دوم اورتون به لیورپول

نایب رئیس بارسا تأیید کرد؛ ژاوی می‌ماند

سخت‌ترین بازیکنانی که مقابل خسرو قرار گرفتند

خلاصه بازی اورتون 2 - لیورپول 0

تمجید سایت فیفا از عملکرد متقدرانه شاگردان شمسایی

امیدوارم رانگنیک پیشنهاد بایرن را رد کند

گل دوم اورتون به لیورپول توسط دومنیک کالورت لوین در دقیقه 58

احساساتی شدن جان تری پس از پیام تبریک مورینیو به مناسبت ورود به تالار مشاهیر لیگ برتر

آخرین وضعیت بدهی‌های سرخابی‌ها به بانک شهر

چگونگی فرآیند واگذاری سرخابی‌ها از زبان احمدی

پاری‌سن‌ژرمن برد و در آستانه قهرمانی قرار گرفت

احمدی: تیمی خواهیم ساخت که در آسیا مدعی باشد

گل دوم منچستریونایتد توسط فرناندز از روی نقطه پنالتی در دقیقه 61

گل سوم منچستریونایتد توسط فرناندز در دقیقه 81

گل چهارم منچستریونایتد توسط هویلون در دقیقه 86

پیش بینی وضعیت بارندگی برای آخر هفته

ماجرای تعطیلی شنبه یا پنجشنبه جنجالی شد

یوسفی: من هیچ دلخوری از آقای دبیر ندارم

عکس یادگاری دبیر با کودکان کشتی گیر

امیری: تبریک ویژه به هواداران 2 تیم به خاطر این اتفاق ارزشمند

دبیر: اختلاف با پیمان یوسفی؟ من کینه ای نیستم

مهارت بی‌نظیر دیگو مارادونا؛ پنج ضربه متوالی به تیرک و چیپ زدن به دروازه بان

تیم رویایی 11 نفره اندی کول از هم تیمی های سابقش در منچستریونایتد

19 سال پیش در چنین روزی؛ سوپرگل وین رونی به نیوکاسل

خوشحالی شدید هوادار آرسنال پس از دریافت پیراهن مارتین اودگارد

اتفاق خوب برای سپاهان قطعی شد

مدیر اینتر: قرارداد اینزاگی تمدید می‌شود

محافظت شیر مادر از توله‌ها در برابر گله گاومیش‌های عصبانی

چرا اجرام زحمت در ایستگاه فضایی بین المللی شناور می شوند؟

دکلمه زیبای خسرو شکیبایی

گفت و گوی خبرنگاران با امیررضا معصومی در حاشیه مراسم اختتامیه جشنواره قهرمان ایران

اهدای جایزه برترین فدراسیون سال به فدراسیون کشتی و علیرضا دبیر

صحبت های علی نادری سرمربی تیم ملی فوتبال ساحلی پس از انتخاب به عنوان برترین سرمربی سال 1402

تجلیل از حسین عبدی، سرمربی تیم ملی جوانان و شوخی های پیمان یوسفی

گل اول اورتون به لیورپول توسط جارد برنثویت در دقیقه 27

خطر از بغل گوش ستاره آرژانتینی گذشت

ستاره رئال در انتظار بایرن مونیخ پرستاره!

تاج و کافا قدرت‌ اول فوتسال آسیا

آخرین خبر در مورد حضور یحیی در تراکتور

رفتار عجیب از رییس فدراسیون کشتی؛ دبیر با پیمان یوسفی دست نداد!

ژاوی در بارسلونا می‌ماند

قابی از سحر دولتشاهی و حامد بهداد در پشت صحنه یک فیلم