بزرگنمايي:

آریا بانو - خراسان / دختری 20 ساله هستم یک سال است که عقد کردم. خانواده همسرم با من رفتار خوبی ندارند و اگر حتی یک روز همسرم به خانه ما بیاید، خیلی به او سرکوفت می زنند. این موضوع باعث افسردگی من شده است. الان هم با همسرم مشکل دارم و می خواهم از او جدا شوم.
پاسخ مشاور
سلام. طلاق آخرین راه است. اینکه متاسفانه امروزه بسیاری از زوجین به محض مواجهه با اولین و کوچک ترین مشکل، سریع از طلاق حرف می زنند نشان دهنده ضعف شخصیت و قوه اراده و فکر آنهاست.سوال من از شما این است که مگر با سرکوفت زدن کسی افسرده می شود که شما احساس می کنید افسرده شده اید؟! از علائم و نشانه های افسردگی چه می دانید؟! چرا اینقدر اظهار ضعف می کنید؟ کمی مقاوم باشید و با جدیت در مسیر حل این مشکل گام بردارید نه اینکه صورت مسئله را پاک کنید.در این مدت یک سال عقد، بعید نیست که به خاطر نداشتن شناخت کافی و سوء تفاهم ها و سوء برداشت ها، این کدورت ها و ناراحتی ها پیش آید.
ریشه رفتارها را شناسایی کنید
برای قدم اول، ابتدا ریشه تخریب ها و سرکوفت ها را شناسایی کنید. بعد از تشخیص عامل این سرکوفت زدن ها، سعی کنید که دیگر عملی را که باعث می شود از سوی خانواده همسرتان مورد تخریب و تحقیر قرار گیرید انجام ندهید. این که به خاطر ملاقات حتی یک روز فرزندشان با همسرش، اینگونه بدرفتاری کنند نشان دهنده نامتعادل بودن رفتارها و روحیات خانواده همسرتان است، اما شما چه کاری باید انجام دهید، مقابله به مثل یا پاسخ صحیح به عمل آن ها؟به نظر می رسد دلیل اصلی این نوع رفتار این است که در دوران عقد به سر می برید و به احتمال زیاد بعد از رفتن به خانه خودتان دیگر این تنش ها وجود ندارد؛ به طور مثال ممکن است از سوی خانواده داماد، ارتباط با دختر در دوران عقد، امری ناپسند باشد.شما با گفت وگو با همسرتان باید بهترین تصمیم را بگیرید.
انسان عاقل همیشه بهترین راه را برای حل مشکلش انتخاب می کند
اینکه نگاه سلبی به این مسئله داشته باشید و به فکر جدایی بیفتید، ضعیف ترین واکنش و عکس العمل در مقابل مشکلات است که در حقیقت خصوصیت بارز انسان های ناتوان است.شما این گونه نباشید؛ با صبر و حوصله و مهرورزی و مهربانی با خانواده همسرتان، روابط تان را اصلاح کنید، اگر به شما بدی کردند، خوبی کنید و نگران نباشید که آیا نتیجه می دهد یا نه. شما بزرگوارانه و عاشقانه ببخشید و ببخشید و ببخشید... اطلاعات خود را افزایش دهید قبول کنید که در این بین، به مهارت آموزی و آگاهی افزایی نیز نیاز دارید.
از راهکارهای برقراری ارتباط با خانواده همسر و نحوه مدیریت تعاملات اجتماعی تان چه می دانید؟ چقدر در این زمینه مطالعه یا تحقیق داشتید، آیا برای استفاده از یک وسیله برقی کاتالوگ و یا دفترچه راهنمای آن را مطالعه نمی کنید؟ چرا برای ارتباط با همسر که بسیار پیچیده تر از یک دستگاه برقی است به دنبال دست یافتن به اطلاعات و آگاهی های لازم نبوده یا نیستید؟زندگی در اوج زیبایی و آسانی بسیار پیچیده است، از تفاوت های زن و مرد تا نوع تربیت فرزند و در نهایت مدیریت ارتباطات برون خانواده، همه و همه به مهارت آموزی نیاز دارد.پیشنهاد می کنم در این زمینه به یک مشاور آگاه و دلسوز و متدین مراجعه کنید.
نویسنده: علی فروتن - کارشناس خانواده