آریا بانو

آخرين مطالب

ماجرای قرار ملاقات شهید خرازی با ژنرال سرشناس بعثی در میدان بصره! سياسي

ماجرای قرار ملاقات شهید خرازی با ژنرال سرشناس بعثی در میدان بصره!
  بزرگنمايي:

آریا بانو - فارس / یکی از رزمندگان لشکر 14 امام حسین(ع) در برشی از خاطرات خود به رشادت های شهید نامدار دفاع مقدس حاج حسین خزاری اشاره کرده و می‌گوید: «عملیات حالت فرسایشی به خود گرفته بود و انرژی و رمقی برای لشکر 14 امام حسین (ع) باقی نمانده بود. یک شب من و حاج محسن حسینی در سنگر نشسته بودیم که حاج حسین خرازی وارد شد و پرسید: «از بچه‌های مهندسی چند نفر اینجا هستند؟» گفتیم: «ما دو نفر در به در و بیچاره!» 
حاجی لبخند زد و گفت: «امشب می‌خوام بریم جلو!» از حرف او تعجب کردیم. ما هیچ‌گونه امکانات پیشروی نداشتیم. حاج محسن که آدم شوخی بود، بلند شد و گفت: «می‌خوای ما رو به کشتن بدی؟! تو که از درد زن و بچه سر درنمی‌آری!»
خلاصه همراه حاج حسین سوار یک ماشین تویوتای لندکروز نو شدیم و حرکت کردیم! این تویوتا را همان روز به حاج حسین خرازی داده بودند. خرازی ما را به یک سنگر تصرف شده عراقی برد که سنگر فرماندهی عراق در منطقه شلمچه بود. یک سنگر مجهز و مجلل زیرزمینی که مبل هم داشت. سنگر در عمق زمین ساخته شده و قطر بتون آن حدود یک متر بود. روی آن را با چندین متر خاک پوشانده و روی خاک‌ها قلوه‌سنگ‌های بزرگی قرار داده بودند! 

آریا بانو

وقتی وارد این هتل زیرزمینی شدیم، شخصی به نام جاسم که کویتی‌الاصل بود، از طریق بی‌سیم مشغول شنود فرکانس‌های عراقی‌ها بود. حاج حسین گفت: «جاسم کسی رو دم دست داری؟! 
جاسم خنده‌ای کرد و گفت: «ژنرال ماهر عبدالرشید!» 
ماهر عبدالرشید از فرماندهان معروف ارتش عراق و فکر می‌کنم فرمانده سپاه هفتم بود! حاج حسین گفت: «بارک‌الله، بارک‌الله! خب، چه خبر؟!» 
جاسم جواب داد: «می‌خواهد عقب برود. سه شب است که نخوابیده و دارد نیروهای خود را برای عقب‌نشینی آماده می‌کند.» حاجی خرازی با لبخند ملیحی گفت: «نمی‌ذاریم بره! مثل من که به خط اومدم، اون هم باید بیاد و بمونه.» 
جاسم گفت: «چطوری؟!» حاجی گفت: «بهش پیغام بده بگو: قال الحسین خرازی…» جاسم گفت: «نه حاجی این کار و نکن! من با این همه زحمت به شبکه بی‌سیم آن‌ها نفوذ کرده‌ام! بر اوضاع اون‌ها مسلطم! فرکانس‌های آن‌ها را کشف کرده‌ام. حیفه!» حاجی گفت: «همین که گفتم!»
جاسم با تردید روی فرکانس بی‌سیم‌چی ژنرال رفت و به عربی گفت: «بسم‌الله الرحمن الرحیم، قال الحسین خرازی…» بی‌سیم‌چی عراقی با شنیدن اسم خرازی و فهمیدن اینکه فرکانس او لو رفته، شروع به ناسزاگویی کرد و جاسم با شنیدن آن فحش‌ها رنگ از رویش پرید و بی‌سیم را قطع کرد! حاجی پرسید: «چی می‌گفت؟!»
جاسم گفت: «داشت ناسزا می‌گفت!» حاجی خرازی دست در جیب خود کرد و یک واکمن کوچک درآورد و گفت: «نوار قرآن براش بذار و بگو منطق شما اونه و منطق ما این!» جاسم دوباره بی‌سیم را روشن کرد و نوار را گذاشت! بی‌سیم‌چی عراقی فرصت گوش دادن به قرآن را نداشت. سیستم بی‌سیم آن‌ها به هم ریخته بود و فرماندهان عراقی مشغول فحش دادن به هم بودند. ما هم برای مدتی به دعوای فرماندهان عراقی گوش دادیم و کلی لذت بردیم. ژنرال ماهر عبدالرشید که متوجه دعوای فرماندهان خود شده بود، از بی‌سیم‌چی پرسید: «چی شده؟!» 
بی‌سیم‌چی گفت: «یک نفر ایرانی وارد فرکانس ما شده و می‌گوید، من از «خرازی» برای ماهر پیام دارم!» ماهر گفت: «پس چرا نمی‌گذارید پیغامش را بدهد!» بی‌سیم‌چی عراقی به زبان فارسی به جاسم گفت: «ای ایرانی! اگر پیغامی برای «ماهر» داری بگو! او آماده شنیدن است! »
تازه متوجه شدیم، بی‌سیم‌چی عراقی هم فارسی بلد است! خرازی به جاسم گفت: «به او بگو خط اول تو را گرفتم، خط دوم تو را هم گرفتم. خط سوم تو را هم گرفتم، خط چهارم تو را هم گرفتم، خط پنجم تو را هم گرفتم، سنگرهای مجهز نونی تو را هم گرفتم. هیچ مانعی جلوی من نیست؛ امشب می‌خواهم بیایم به شهر بصره و تو را ببینم!» 
جاسم پیام را داد و بی‌سیم‌چی و ماهر عبدالرشید هول کردند! ماهر پرسید: «می‌خواهی بیایی چه کار کنی یا چه بگویی؟!» خرازی جواب داد: «یک پای تو را قطع کردم. می‌خواهم پای دیگرت را هم قطع کنم!» ماهر جواب داد: بیا! من هم یک دست تو را قطع کردم، دومی را هم قطع می‌کنم! »
خرازی گفت: «باشد! وعده ما امشب در میدان شهر بصره» با این پیغام، اوضاع نیروهای عراقی به هم ریخت. ژنرال ماهر عبدالرشید که واقعاً از تصور سقوط شهر بصره ترسیده بود، تمام چینشی را که قبل از آن برای عقب نشینی انجام داده بود، به هم زد! حاجی خرازی بسیار آرام بود و در حالی که لبخندی بر لب داشت، به ما دو نفر گفت: «نماز خوانده‌اید؟» گفتیم: «بله!» پرسید: «چیزی خورده‌اید؟» گفتیم: «بله!» گفت: «من خسته‌ام، شما هم خسته شدین، پس بخوابین!»
گفتیم: «با این کاری که شما انجام دادید، مگر می‌گذارند کسی امشب بخوابد؟!» وقتی قبل از مکالمه با ماهر عبدالرشید به طرف آن سنگر می‌آمدیم، عراقی‌ها مثل نقل و نبات گلوله روی منطقه می‌ریختند، اما وقتی می‌خواستیم بخوابیم، حجم آتش آن‌ها ده‌ها برابر شده بود و آن شب به قدری روی منطقه شلمچه گلوله ریختند که در طول تاریخ جنگ تا آن زمان و حتی بعد از آن بی‌سابقه بود. اما سنگر ما کاملاً امن بود. به راحتی خوابیدیم و اتفاقاً خوب هم خوابمان برد! 
فردا صبح که بیرون آمدیم، دیدیم بدنه تویوتای حاج حسین از ترکش و خمپاره مثل آبکش سوراخ سوراخ شده است. وقتی حاجی بیدار شد، با او وارد بحث شدیم که: «حکمت این کار دیشب چه بود؟» 
حاجی گفت: «ما در این منطقه نیرو و امکانات نداشتیم. مهمات هم نداشتیم. این کار را کردم تا آن‌ها تحریک شوند و منطقه را زیر آتش بگیرند و دست‌کم به اندازه یک هفته عملیات، مهمات خود را هدر بدهند!» بعدها جاسم براساس مطالبی که از بی‌سیم شنیده بود، می‌گفت: «آن شب انبارهای مهمات عراقی‌ها خالی شده بود و به قدری کمبود مهمات داشتند که تا دمیدن صبح، مهمات داخل تریلرها را مستقیم به کنار توپ‌ها و خمپاره‌اندازها می‌بردند و مصرف می‌کردند.» 

لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/809599/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

روانشناسی مهاجرت چیست؟ دلایل مهاجرت و مشکلات فرد مهاجر

در چه سنی بیشتر احساس بدبختی میکنیم

منطقه امن ذهنی چیست و چگونه می توان از آن خارج شد؟

خودانگاره چیست و چه ویژگی هایی دارد؟

خنده های بی اختیار و غیر ارادی

خیانت به خود چیست و چگونه می توان از آن رها شد؟

چرا بعضی از افراد همیشه سر قرار دیر می رسند

با گریه نخوابید

گم شدن در مسیر زندگی چگونه است و چه باید کرد؟

علل خودزنی در موقع عصبانیت چیست؟

چگونه کار پیدا کنیم؟

دلایل گریه کردن در هنگام عصبانیت چیست و چگونه می توان آن را کنترل کرد؟

افسردگی ماسکه چیست؟ علائم و راه درمان آن

چرا بی دلیل احساس غم می کنیم؟

آکروفوبیا یا ترس از ارتفاع : علت ، علایم و درمان

افسردگی ماژور چیست و راه درمان آن کدام است؟

علت تمایل جوانان به زندگی جدا از خانواده

کلپتومانیا یا جنون دزدی چیست؟ علل و درمان آن

افسردگی سایکوتیک چیست؟ علائم و درمان آن

روان پویشی چیست و چگونه عمل می کند؟

نوروتیزیسم یا روان رنجوری چیست؟ علائم و درمان آن

پاراسومنیا یا خواب پریشی چیست؟ علل ، انواع و درمان آن

هموفوبیا، ترس از خون چیست؟ علایم و راههای درمان

علایم و انواع اختلال یادگیری + راههای درمان اختلال یادگیری

نوروپلاستیسیتی: چگونه از قابلیت شکل پذیری مغز خود استفاده کنیم؟

معنا درمانی: تعریف ، تکنیک و اثربخشی

آشنایی با پدیده ای به نام هیپنوتیزم درمانی

علایم ، جلوگیری و درمان بحرانی به نام سرماخوردگی روانی

معرفی 10 نوع از رایج ترین انواع سخنرانی ها

همه چیز درباره ی انحصارطلبی و افراد انحصار طلب

کهن الگوی شخصیتی چیست و چه کسی کهن الگو را ارائه داد؟

چگونه هنر درمانی روح و روان را التیام می بخشد؟

سوگیری پس نگری چیست و چه تاثیری بر زندگی فرد دارد؟

علائم و راه درمان سندرم چارلز بونت بیماری مربوط به چشم

7 نوع سبک مدیریت: کدام یک بهترین است؟

سایبربولی یا زورگویی سایبری چیست و چگونه جلوی آن را بگیریم؟

آشنایی بیشتر با روانشناسی سازمانی

چگونه با از دست دادن یک حیوان خانگی محبوب کنار بیاییم؟

طرحواره درمانی چیست و چگونه کار می کند؟

سن گرایی چیست و راههای مبارزه با سن گرایی

چگونه با غم از دست دادن نوزاد کنار بیاییم؟

ادراک یا دریافتن چیست و چه تاثیری در زندگی دارد؟

همه چیز درباره تیپ شخصیتی ENTP

چه چیزی باعث ترس از صمیمیت می شود؟

اثر پروانه ای : هر آنچه باید درباره آن بدانید

علل، علایم و درمان HPPD یا اختلالات ادراک توهم زا

هر آنچه که باید قبل از داشتن فرزند دیگر در نظر بگیرید!

اعتماد به نفس غیر منطقی چیست و آیا چیز خوبی است؟

خودبیانگری چیست و چگونه آن را تقویت کنیم؟

چرا باید به انجام درمان های روانشناسی پایبند باشید؟