بزرگنمايي:

آریا بانو - رکنا / خطر از بیخ گوش افسانه رد شده بود.اما حال روحی و جسمی او به حدی بد بود که روی تخت بیمارستان تحت مداوا قرار گرفت.کابوس ربوده شدن یک لحظه از جلوی چشمش کنار نمی رفت و جای زخم هایی که در درگیری با آدم ربا روی بدنش مانده بود نیاز به مداوا و درمان داشت.
افسانه 30 ساله در همان حال اقدام به شکایت از مرد و زن جوانی کرد که اقدام به ربودن او کرده بودند. بدین ترتیب تیمی از اداره یازدهم پلیس آگاهی با حضور در بیمارستان، بالای سر زن وحشت زده حاضر شدند و ضمن ثبت شکایت او در همان وضعیت، تحقیقات خود را برای یافتن ردی از عاملان ادم ربایی آغاز کردند.
زن جوان به ماموران پلیس توضیح داده بود که از مدتی قبل در جریان صافکاری خودروی خود با این مرد تبهکار آشنا شد.روز حادثه برای انجام کاری برای ماشینش با او قرار گذاشت و در گرمای یک ظهر بهاری، مرد جوان به او آبمیوه ای تعارف کرد که خانم راننده فکرش را هم نمی کرد که با نوشیدن این آبمیوه، اجرای سناریوی شیطانی این مرد جوان کلید بخورد.
زن جوان می گفت که بعد از برای چند ساعتی گیج و منگ شد و بعد به طرز معجزه آسایی توانست خود را از چنگال این مرد نجات دهد.
با اطلاعاتی که خانم راننده جوان در اختیار ماموران قرار داد،ردیابی مرد آدم ربا در دستور کار قرار گرفت و طولی نکشید که مرد تبهکار که افسانه را ربوده بود شناسایی و دستگیر شد.
افسانه اعتقاد دارد که این مرد او را برای رسیدن به مقاصد شیطانی ربوده بود.اما مرد آدم ربا این ادعا را قبول ندارد و انگیزه خود را از آدم ربایی اخاذی و سرقت اموال افسانه عنوان می کند.
اعترافات رباینده زن ثروتمند
متهم بعد از دستگیری در اعتراف به ربودن زن جوان گفت:«با زن جوان در جریان تعمیر خودرو او آشنا شده بودم.متوجه شدم که او خانم پولداری است و وسوسه شدم که از او اخاذی کنم برای همین نقشه ربودن او را به همراه همدستم که زن جوانی بود کشیدم.روز حادثه به بهانه رسیدگی به کارهای مربوط به خودرو با زن جوان در غرب تهران قرار گذاشتم و به آبمیوه مسموم دادم که بیهوش شد.همدستم هم به عنوان نامزدم جا زدم تا خانم راننده به ما شک نکند.قصد داشتم او را وادار کنم که سند خودرو و خانه اش را در اختیارم قرار دهد که او فرار کرد.»
زن جوان هنوز وحشت دارد.
سابقه آشنایی شما با متهم چه بود؟
مدتی قبل برای صافکاری خودرو با او آشنا شدم.مغازه نداشت اما کار صافکاری خودرو ام وی ام من را با دقت و قیمت مناسب انجام داد.
چه شد که برای بار دوم به او مراجعه کردید؟
با من تماس گرفت و گفت تخفیف خیلی خوبی برای پولیش ماشین دارد اما در مقابل از من خواست که دو روز ماشینم را به او قرض بدهم تا برای کارهای تبلیغاتی خود از آن استفاده کند.
سر موعد ماشین را به شما تحویل نداد؟
نه! امروز و فردا می کرد و هر بار با او تماس می گرفتم و می گفتم خودروی من را بیاور بهانه ای می آورد.بالاخره بیش از دو هفته گذشت که من دیگر طاقتم تمام شده بود و از او خواستم همان روز خودرو من را پس بدهد که با من جایی در غرب تهران قرار گذاشت.
یعنی همان روز حادثه؟
بله دقیقا! آن روز من سر قرار با این آقا رفتم که ماشینم را پس بگیرم.او به من گفت که عجله دارد و باید زودتر به خانواده اش برسد و از من خواهش کرد که او را با ماشینم به خانه اش برسانم.من هم قبول کردم چون باور کرده بودم که نیاز به کمک دارد تا سریع تر به خانه اش برسد.قبل از سوار شدن به خودروی من آبمیوه ای هم برایم خرید و من که خیلی گرمم شده بود حتی یک لحظه هم به اینکه آبمیوه مسموم باشد فکر نکردم و آن را خوردم.
بعد چه شد؟
گیج شده بودم و هوشیاری کاملی نداشتم من را به پارکینگ خانه ای منتقل کرد و قصد تعرض به من را داشت.دست و دهانم را چسب زده بود و من را در صندوق عقب خودرو انداخت.تقلا و مقاومت من برای فرار از دست این مرد باعث شد که در بدنم جراحت هایی به وجود آمد.بالاخره خودم را از صندوق ماشین بیرون انداختم و هر طور بود از دستش فرار کردم.
بنا بر این گزارش متهم پرونده جهت تحقیقات بیشتر تحت اختیار کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران قرار دارد.