آریا بانو - خراسان / طبق مطالعاتی که دانشمند آمریکایی «بنجامین لیبت» در زمینه ضمیرخودآگاه انسان انجام داده است، بعضی از ما قبل از این که گزینهها را در ضمیر خودآگاهمان واقعا تجزیه و تحلیل کنیم، تصمیم میگیریم و انتخاب میکنیم! در این مطلب به یک سری از پدیدههای روان شناسی اشاره میکنیم که واقعا حیرت انگیزهستند و از نتایج همین تحقیقات، به دست آمده اند.
وقتی با کسی گفت وگو میکنید، بعد از این که حرفهایش تمام شد، قبل از این که حرف خودتان را شروع کنید، حداقل یک سوال درباره حرفهایی که زده از او بپرسید. این کار شما نشان میدهد به طرف مقابلتان
گوش میدهید و به شنیدن حرفهایش علاقه دارید، بنابراین او احساس مهم و باارزش بودن میکند. تقریبا همه ما متنفریم از این که طرف مقابلمان فقط منتظر است نوبت حرف زدن خودش برسد!
حتما دیدهاید بچههای کوچک وقتی آسیب جزئی میبینند، با این که حتی یک قطره خون هم نمیریزد، اما جوری گریه و زاری میکنند و داد و بیداد راه میاندازند که انگار دنیا به آخر رسیده است. در چنین مواقعی از کودک بپرسید: «دوست داری چسب زخم بزنم؟»، «دوست داری بریم دکتر؟» کاری به این نداشته باشید که اصلا حتی زخمی هم دیده نمیشود، فقط به او چسب زخم بزنید و از او بپرسید آیا حالش بهتر شده، او لبخند خواهد زد و احتمالا میگوید: «دیگر درد نمیکند.»
وقتی در یک مهمانی هستید، ایستادهاید و قهوه مینوشید، آن را بالا و نزدیک به سینهتان نگه ندارید بلکه پایینتر و تقریبا نزدیک به کمرتان نگه دارید. کارشناسان زبان بدن میگویند این ژست میتواند تصویری از اعتماد به نفس و خوش مشربی ایجاد کند و باعث شود بقیه مهمانها علاقهمند به ارتباط و معاشرت با شما شوند.
اگر کسی خروپف میکند و شما هم سعی دارید بخوابید، اما این صدا مزاحمتان است و از طرفی نمیخواهید او را بیدار کنید، فقط به یک میز یا قفسه چوبی نیاز دارید تا به آن چند تقه بزنید. مغز کسی که در خواب است فکر میکند کسی به در میزند و دست کم پنج دقیقه خروپف را متوقف خواهد کرد. مثلا وقتی خانه مادربزرگتان هستید شاید مجبور شوید طی شب چهار بار این کار را بکنید!
اگر کسی سعی دارد وادارتان کند درباره مسئلهای سریعتر تصمیم بگیرید، به احتمال زیاد پیشنهاد خوبی به شما نداده یا هدف درستی ندارد. این مورد را به احتمال زیاد در فیلمها زیاد دیدهاید. بنابراین برای گرفتن چنین تصمیمهایی، بیشتر از حالت عادی وقت بگذارید تا بعدا پشیمان نشوید.
وقتی در حال جدی صحبت کردن با کسی هستید و چیزی دست او میدهید، آن را میگیرد. فرقی نمیکند کتاب به دستش بدهید یا قلم یا یک پرتقال! البته برعکس این قضیه هم میتواند وجود داشته باشد. مثلا اگر دوستتان نمیخواهد کلوچههایش
را با شما شریک بشود، کافی است او را سرگرم گفت وگویی داغ و جدی با یک نفر دیگر کنید و به این ترتیب کلوچهها را مستقیم از دستهای خودش بگیرید و جلوی چشمانش بخورید!
برگرفته از برترینها به نقل از brightside