آریا بانو - خراسان / هر دانشجویی وقتی
ساعت 7 صبح، برای رسیدن به کلاس 8 صبح از خواب ناز بیدار شده از خودش چند تا سوال فلسفی پرسیده، مثل این‌که: اصلاً تهش چی؟ کی دانشگاه رو اختراع کرد؟ چرا این چرخه ملال را پایانی نیست؟ چرا در جواب علم بهتر است یا ثروت، نگفتیم خواب از همه بهتره و... بعد تو همون حالت خواب و بیدار خودش رو رسونده سر یک کلاس که حرف‌های استاد براش مثل
فیلم چینی بدون زیرنویس بوده! یعنی هیچیش رو نفهمیده. از این جالب‌تر استاد منکر سخت بودن درس و امتحان شده و گفته: «این درس ساده است، کافیه بخونین، منم از همین جزوه امتحان می‌گیرم، باور نمی‌کنین از بچه‌های ترم قبل بپرسین». درست همون وقت هم نصف کلاس که ترم قبل با ایشون داشتن و افتادن به علامت تایید حرف استاد کله تکون دادن. اون‌وقت سوالات فلسفی تشدید شده که: «چرا باید بیام دانشگاه وقتی کار نیست»؟ «چرا باید بیام دانشگاه وقتی هیچی یاد نمی‌گیرم و جزوه هم ندارم که با کسی تصادف کنم»؟ اما
دوست عزیز دانشگاه فواید زیادی داره، وقتی می ری دانشگاه فارغ از این‌که چه رشته‌ای بخونی تو محل و فامیل همه «مهندس» صدات می‌کنن، وقتی می ری شلوار بخری می‌تونی بگی: «لطفاً دانشجویی حساب کنین». از همه مهم‌تر کسی ازت توقع نداره دنبال کار و زندگی و از همه مهم‌تر
خرید نون باشی. در کنار این‌همه خوبی حالا نکات ومشکلات ریزی هم هست که کاری نداریم.