آریا بانو
نقد فیلم جنجالی «استاد»؛ درافتادن با مقدسات روشنفکری!
پنجشنبه 13 بهمن 1401 - 20:22:21
آریا بانو - فرهیختگان / چندماه پیش که جنبش «می‌تو»ی ایرانی به‌راه افتاد، باید منتظر ساخته شدن فیلم‌هایی در این‌باره می‌بودیم. این جریان اتفاقا از سینما شروع شد و در ادامه دامن بعضی از مشاهیر دیگر در حوزه‌هایی مثل موسیقی و نقاشی را هم گرفت. از شروع این جنبش زیاد نگذشته بود که کم‌کم تردیدهایی درباره‌اش بروز پیدا کرد.
 اینکه آیا تمام این زن‌ها درباره قربانی شدن‌شان راست می‌گویند یا نه، اینکه حدومرز تعارض کجاست؛ چه اینکه پیشنهاد عاطفی را نمی‌توان به پای تعرض گذاشت، حتی اگر نامتعارف باشد، حتی اگر اختلاف سنی و موقعیت برتر مردی که چنین پیشنهادی می‌دهد، شکل کار را ناپسند به‌نظر برساند و خیانت مرد به همسر خودش باشد. از آن‌سو این هم مطرح شد که آیا بعضی از زن‌ها به‌خاطر ترقی در موقعیت‌های شغلی و مالی، از اغواگری‌شان استفاده نکرده‌اند؟
بعضی از روایت‌ها دروغ محض به‌نظر می‌رسید و بعضی دیگر به‌نظر حقیقت داشت اما نمی‌شد درموردشان با عنوان «تعرض» قضاوت کرد. از طرف دیگر چطور می‌شد این را به‌کل انکار کرد که رفتارهایی از این دست را مردان بسیاری در پشت‌صحنه عالم هنر انجام داده‌اند. خشونت مردانی که موقعیت اجتماعی بالایی به سبب شهرت کسب کرده‌اند، حتی دامنگیر مردان زیردست‌شان می‌شد و هیچ بعید نبود که از چنین شخصیت‌هایی، رفتارهای نامناسبی با خانم‌ها سر بزند.
همه این پرسش‌ها در ذهن کسانی که صحنه‌های فیلم را می‌دیدند دور می‌زد و در فیلمنامه «استاد» هم وجود دارند. دختری که دانشجوی معماری است، می‌خواهد از استادش برای مهاجرت به وین معرفی‌نامه بگیرد. استاد که شاهد قطع رابطه دختر با همکلاسی سابقش بوده، به او دل می‌بندد و روزی دخترک را با بهانه امضای معرفی‌نامه به خانه‌ای قدیمی دعوت می‌کند و حرف دلش را همانجا می‌زند. 
حالا این جناب استاد کیست؟ کسی که بعدا می‌فهمیم در حراجی‌ها و اکسپوهای تجسمی، کلی زدوبند و قاچاق و پولشویی کرده، کسی که زیرآب یک معمار برجسته به نام دکتر جعفری را زده و باعث اخراجش شده و درنهایت کسی که به‌شکل زننده‌ای مغرور و متکبر است.
پیشنهاد استاد به شاگردش از این جهت هم غیراخلاقی است که او زندگی نرمالی با همسرش دارد و این رفتار نمی‌تواند چیزی به‌جز هوس باشد. اما دخترک چه می‌کند؟ به استادش نمی‌گوید که بعد از آن قطع رابطه، وارد رابطه جدیدی شده، اجازه می‌دهد که جذابیت‌های زنانه‌اش چشم استاد را بگیرد و لابد تصور می‌کند که از این طریق می‌تواند معرفی‌نامه‌اش را بگیرد.
از اینجا به‌بعد هم یکی‌یکی تمام سوال‌ها مطرح می‌شوند که هنگام مطرح شدن جنبش می‌توی ایرانی از فروردین 1401 به بعد در ذهن مردم می‌چرخید. آیا این زن خودش هم مقصر نیست و برای به‌دست آوردن چیزی که پی آن بوده، از اغواگری زنانه‌اش استفاده نکرده؟ با اینکه ادریس متاهل است و نباید به گلنوش پیشنهاد می‌داد، آیا درست است که او را به خطایی بسیار فراتر از آنچه واقعا انجام‌داده متهم کنند؟ برخورد علیرضا چگونه باید باشد؟ جرات این فیلمساز جوان برای تسلیم نشدن دربرابر کلیشه‌های فمینیستی و مطرح کردن چنین پرسش‌هایی، جالب و ستودنی است، اما او از پس پاسخ به هیچ کدام‌شان برنمی‌آید.
ایده مرکزی فیلم در باتلاق این پرسش‌ها به دست‌وپا زدن می‌افتد و نمی‌تواند روی گل‌ها شناور بماند. همین‌طور که ماجرا پیش می‌رود، برای حفظ ریتم، مرتب به گره‌ها اضافه می‌شود و این روند حتی در مقطعی از زمان روایت که به وضوح نوبت گره‌گشایی است، همچنان ادامه پیدا می‌کند. وقتی گره‌ها به‌قدری روی هم تلنبار شده که حس می‌کنیم برای گشودن‌شان به ساخت سری دوم و سوم همین فیلم نیاز است، فیلمساز همان کاری را می‌کند که در این سال‌ها زیاد مُد شده است؛ داستان را رها می‌کند و تیتراژ بالا می‌آید.

http://www.banounews.ir/Fa/News/821727/نقد-فیلم-جنجالی-«استاد»؛-درافتادن-با-مقدسات-روشنفکری!
بستن   چاپ