بزرگنمايي:
آریا بانو - روزیاتو / تانیا کش (Tanya Kach) زمانی که در سال 1996 از خانهاش در مک کیسپورت ایالت پنسیلوانیا ناپدید شد تنها 14 سال سن داشت.
بعدها معلوم شد که او توسط نگهبان مدرسهاش، تام هوز، که در آن زمان 38 ساله بود فریب خورده و به مدت 10 سال در اتاق خواب این مرد حبس شده بود. در نهایت تانیا در سال 2006 زمانی که اجازه یافت در یک فروشگاه به کار پاره وقت بپردازد موفق به فرار شد. اما پس از آنکه فهمید پدرش او را به خاطر این آدم ربایی مقصر میداند قلبش شکست. داستان دلخراش تانیا در سال 1995 زمانی که والدینش در پی طلاق بودند آغاز شد. او رابطه مشکلداری با مادرش داشت و آنطور که تانیا ادعا میکند رفتار مادرش هم خشونت آمیز و آزارگرانه بود.
احساس انزوای او تا جایی پیش رفت که در نهایت به تام هوز ، نگهبان 38 ساله مدرسه اعتماد کرد. تانیا میگوید: «در آن مقطع مادرم در زندگی من نبود. پدرم کاملا فراموش کرده بود که دختری دارد. ما زیر یک سقف زندگی میکردیم و من با آدمهای اشتباهی میگشتم.»
تانیا به یاد میآورد: «هوز شخصیت مقتدری داشت،
لباس فرم میپوشید و ظاهر کسی را داشت که میشد به او اعتماد کرد و با من
دوست شد.» رابطه عاشقانه غیرقانونی آنها ادامه یافت و تانیا بر این باور بود که در حال شروع یک رابطه جدی هستند.
هوز سرانجام توانست
دختر مدرسهای را که 24 سال از خودش کوچکتر بود فریب دهد و به خانهای که با والدین سالخوردهاش در آن زندگی میکرد ببرد. او تانیا را در اتاق خواب طبقه بالا زندانی کرده بود و تهدیدش کرده بود که اگر مقاومت یا تلاش کند که بگریزد او و خانوادهاش را خواهد کشت. والدین هوز خبر نداشتند که تانیا در اتاقی در خانهشان زندانی است.
تانیا در زمان اسارت تنها در یک اتاق زندگی میکرد، تنها یک بار در هفته اجازه
حمام رفتن داشت، مجبور بود کریسمس را در یک کمد قفلشده بگذراند و از یک سطل به عنوان
توالت استفاده کند. او مورد آزار جنسی قرار گرفت. مجبور شد نامش را به «نیکی» تغییر دهد و موهایش را رنگ کند.
تانیا که کتابی درباره خاطرات خود منتشر کرده میگوید: «من شستشوی مغزی شده بودم. الان احساس حقارت میکنم. بیشتر اوقات ساندویچ کره بادام زمینی و
ژله و موز میخوردم. تقریبا هفتهای دوبار شبها مرا به زیرزمین با کف سرد و سیمانی میبرد تا دوش بگیرم. اوایل خوب بودم. فکر میکردم عاشق شدهام و فکر میکردم فداکاریهایم تاوان
عشقی است که به تام هوز دارم اما خیلی زود مصیبت آغاز شد.»
در سال 2006 هوز که فکر میکرد او به اندازه کافی ترسیده و شستشوی مغزی داده شده و فرار نخواهد کرد به تانیا آزادیهایی داد. او که دیگر 24 ساله بود در آن زمان شغلی پاره وقت در یک فروشگاه محلی پیدا کرد و درنهایت به یکی از همکارانش اعتماد کرد که او با پلیس تماس گرفت.
هوز در سال 2007 پس از اعتراف به اتهام رابطه جنسی با فرد زیر سن قانونی، مداخله در حضانت یک کودک و تهدید کودک، به 15 سال زندان محکوم شد. او از بابت آدمربایی متهم شناخته نشد. این مرد که اکنون 65 ساله است، سال گذشته از زندان آزاد شد.
اما نکته عجیب و دردناک اینجاست که تانیا پس از رهایی از این اسارت برای پیوند دوباره با خانوادهاش با مشکل مواجه شد. گروگان سابق که اکنون 41 سال دارد ادعا میکند که پدرش باور ندارد که او تحت کنترل روحی و جسمی هوز بوده است.
تانیا در کنار پدرش
تانیا در کتابش میگوید که پس از فرار از دست هوز، پدرش با او بدرفتاری کرد و به او گفته دوستش ندارد.
پدر 62 ساله تانیا تا جایی پیش رفته که به خاطر این آدم ربایی دخترش را مقصر میداند؛ چیزی که تانیا میگوید قلبش را شکست.
پ