آریا بانو - در میان چهرههای رنگارنگ و پرفراز و نشیب تاریخ معاصر ایران، نام عبدالکریم ایادی همچون سایهای سنگین بر دوران پهلوی سنگینی میکند.پزشکی که ظاهراً وظیفهاش تسکین آلام پادشاه بود، اما در باطن، به سلطان سایهها تبدیل شد؛ مردی که نفوذش از اتاقهای کاخ فراتر رفت و در تار و پود سیاست، اقتصاد و حتی امنیت ملی ایران ریشه دواند. از پاریس تا دربار؛ چگونه یک دامپزشک، پزشک شاه شد؟ داستان ایادی با پاریس آغاز میشود؛ جایی که او ابتدا برای تحصیل در رشته دامپزشکی راهی آنجا شد. اما سرنوشت، مسیر دیگری برایش رقم زد و او به پزشکی روی آورد. شاید در همان سالها بود که بذرهای جاهطلبی و قدرتطلبی در وجودش کاشته شد. بازگشت ایادی به ایران، مصادف بود با ورودش به ارتش. او به سرعت پلههای ترقی را طی کرد تا اینکه به عنوان پزشک مخصوص علیرضا پهلوی، برادر شاه، انتخاب شد. علیرضا از نوعی وسواس فکری (میکروبهراسی) رنج میبرد و همین امر، فرصتی طلایی برای ایادی فراهم کرد تا با حضور مستمر و جلب اعتماد او، خود را به شاه نزدیک کند.