آریا بانو - خراسان / پسر 17 سالهای که به اتهام قتل دوستش در یک مهمانی دستگیر شده است، گفت که در مرگ او نقشی نداشته است.
نوجوان 17 سالهای که در پی مرگ دختری در یک مهمانی شوم دستگیر شده بود تا زوایای تاریک این ماجرا در تحقیقات جنایی مقام قضایی روشن شود، با بیان اینکه من خودم با اورژانس و پلیس تماس گرفتم و نقشی در مرگ «هستی» نداشتم، به تشریح سرگذشت تلخ خود پرداخت و به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: 5 سال قبل، زمانی که 12 سال بیشتر نداشتم، با دختری که در همسایگی ما زندگی میکرد آشنا شدم و خیلی زود روابط تلفنی و دیدارهای حضوری من و هستی آغاز شد.
بازار 
او دختری هم سن و سال خودم بود و زمانی که با او درددل میکردم گویی به آرامش میرسیدم چراکه او نیز مانند من فرزند طلاق بود و با مادرش زندگی میکرد. این ماجرا موجب شده بود ما حرفهای یکدیگر را بهخوبی درک کنیم. هر دوی ما قربانی آسیبهای اجتماعی بعد از طلاق پدر و مادرمان بودیم و به نوعی احساس حقارت میکردیم.
در این میان من در مقطع راهنمایی ترک تحصیل کردم و برای آنکه در آینده شغلی داشته باشم به مهارتآموزی در یک تعمیرگاه خودرو مشغول شدم تا از این حرفه درآمد کسب کنم. از طرف دیگر روابط من و هستی در حالی ادامه داشت که مادران هر دوی ما در جریان موضوع بودند و میدانستند که قصد ازدواج با یکدیگر را داریم.
ولی حدود 4 ماه قبل به خاطر یک سوءتفاهم ساده اختلافی بین من و هستی پیش آمد و ما با هم قهر کردیم به طوری که در این مدت هیچ تماسی با یکدیگر نداشتیم تا اینکه روز گذشته یکی از دوستانم که تاریخ تولد مرا میدانست، جشن تولدی دوستانه برایم گرفت و چند تن از دوستان صمیمی را به دورهمی مختلط دعوت کرد تا شبی را در کنار هم خوش بگذرانیم. اما «سینا» برای آنکه مرا غافلگیر کند، هستی را هم به جشن تولد دعوت کرده بود که من اطلاعی از این موضوع نداشتم.
آن شب وقتی من و هستی چشم در چشم شدیم، اختلافات گذشته را فراموش کردیم و با یکدیگر آشتی کردیم و سپس به همراه دیگر دوستانمان مشروبات الکلی دستساز نوشیدیم. هنوز مدت زمان زیادی نگذشته بود که هستی به خاطر وخامت حالش به سرویس بهداشتی رفت تا آبی به سر و صورتش بزند تا شاید از این وضعیت رها شود.
حدود نیم ساعت بعد از سرویس بهداشتی بیرون آمد و به داخل اتاقخواب رفت تا روی تخت دراز بکشد. من هم به پذیرایی رفتم و به همراه دیگر دوستانم مشغول گفتگو شدم. چند دقیقه بعد صدای هستی را شنیدم که مرا صدا میزد. وقتی در اتاق را باز کردم تا ببینم چه کار می کند، ناگهان خودش را از پنجره طبقه دوم ساختمان پایین انداخت و من که دچار شوک آنی شده بودم، دست و پایم را گم کردم.
وحشتزده با اورژانس تماس گرفتم، ولی امدادگران اورژانس اعلام کردند که او جان خود را از دست داده است، به همین خاطر من و دیگر دوستانم دستگیر شدیم و حالا من با اتهام قتل روبه رو شدهام در حالی که من نقشی در مرگ هستی نداشتم.
این نوجوان 17 ساله در حالی با هماهنگیهای قضایی روانه کانون اصلاح و تربیت شد که تحقیقات بیشتر درباره ابعاد دیگر این ماجرای تکاندهنده با دستورهای سرهنگ محمد ولیان رئیس کلانتری ادامه یافت.