آریا بانو - ایران / شلیک نمایشی پسر جوان برای سلفی گرفتن با دوستانش و انتشار در فضای مجازی به قیمت جان دوستش تمام شد.
شهریور سال گذشته رهگذری در یکی از خیابانهای جنوب تهران، متوجه مرد جوانی شد که خونین روی زمین افتاده بود. با اعلام موضوع به پلیس تحقیقات آغاز و مشخص شد مرد جوان با شلیک یک گلوله به سرش کشته شده و بازبینی دوربینهای مداربسته دو پسرجوان را نشان داد که از خودرویی پیاده شده و جسد را از خودرو بیرون آورده و رها کردهاند.
بازار 
با بررسی شماره پلاک خودروی مورد نظر هویت مالک آن به نام حسام بهدست آمد. از سوی دیگر انگشت نگاری از مقتول نیز هویت او را که یک شرور سابقهدار بود مشخص کرد.
با شناسایی هویت مقتول به نام حمید تیم جنایی به دستور بازپرس محسن اختیاری راهی خانه او شدند. در تحقیقات از خانواده حمید مشخص شد که پسر جوان آخرین بار با شخصی به نام حسام قرار ملاقات داشته است.
بدین ترتیب کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت وارد عمل شده و حسام را بازداشت کردند. وی در تحقیقات مدعی شد که قتل را او انجام نداده و فقط شاهد ماجرا بوده است. وی گفت: «شب حادثه با مقتول و دوست دیگرم بابک داخل ماشین بودیم و میخواستیم با اسلحهای که داشتیم عکس سلفی بندازیم.
بابک به من گفت از شلیک من فیلم بگیر تا در فضای مجازی منتشر کنم و همه مهارت مرا در تیراندازی ببینند میخواست طوری شلیک کند که از بغل گوش حمید رد شود. بابک روی صندلی کنار من نشسته بود و حمید روی صندلی عقب وقتی بابک اسلحه را به سمتش گرفت تا شلیک کند من هم شروع به فیلمبرداری کردم اما ناگهان تیری شلیک شد و به سر حمید اصابت کرد.»
اتهام قتل عمد
با اعترافات پسر جوان، تحقیقات برای دستگیری بابک ادامه یافت اما وی از تهران خارج شده و با رفتن به یکی از شهرستانهای شمالی کشور قصد خروج غیرقانونی از کشور را داشت که با اقدام بموقع کارآگاهان جنایی قبل از آنکه متهم موفق به خروج از کشور شود در خانهای ویلایی در نزدیکی مرز بازداشت شد.
متهم گرچه مدعی بود که عمدی به دوستش شلیک نکرده است اما بازپرس پرونده طبق ماده 290 قانون مجازات اسلامی و از آنجایی که اسلحه نوعاً کشنده است و سلاح آماده شلیک نیز به سمت مقتول گرفته شده بود، متهم را به اتهام قتل عمد بازداشت کرد و با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست بزودی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه خواهد شد.
گفتوگو با متهم
چرا به دوستت شلیک کردی؟ آن شب من و حسام و حمید یک گروه بودیم و میخواستیم ثابت کنیم که خفنترین و قدرتمندترین گروه محله هستیم با چند نفر کری خوانی داشتیم و قرار دعوا گذاشته بودیم با خودمان کلت کمری و چاقو و قمه هم برده بودیم. از آنجایی که ما زودتر به محل رسیده بودیم شروع کردیم به گرفتن عکسهای سلفی با اسلحه و قمه و چاقو تا بعد در فضای مجازی منتشر کنیم. قرار بر این بود که حسام فیلم بگیرد و من اسلحه را به سمت حمید گرفته و یک تیر از کنار گوش حمید رد کنم. حرکتی نمایشی برای استوری در صفحه اینستاگرام اما منجر به قتل ناخواسته دوستم شد.
چرا او را به بیمارستان نبردید؟ می خواستیم ببریم اما در بین راه متوجه شدیم که او نفس نمیکشد. ترسیده بودیم حسام خودرو را متوقف کرد و باهم جسد را از خودرو بیرون آورده و در کنار خیابان رها کردیم.
چه شد که به جای تسلیم فرار کردی؟ ترسیده بودم. یک خانه ویلایی در شمال کشور اجاره و با یک قاچاق بر انسان هماهنگ کردم و دو هزار دلار هم به او پول دادم. اما از شانسم قاچاق بر پولم را خورد و دیگر جواب تلفنهایم را نداد. من که دستم به جایی بند نبود و نمیتوانستم شکایت کنم، بهدنبال قاچاق بر دیگری بودم که بعد از حدود دو ماه توسط کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بازداشت شدم.
سابقه داری؟ سابقه شرارت و حمل سلاح داشتم.