آریا بانو - گزارش حاضر روایتی از یکی از جالبترین و کمتر گفتهشدهترین فصول نبردهای ایران و روم در عهد باستان است: داستان استفاده ایرانیان از سلاح شیمیایی در محاصره و فتح شهر استراتژیک دورا-اوروپوس در سال 256 میلادی که به رهبری شاپور یکم ساسانی انجام شد. این رخداد نه فقط یک پیروزی نظامی، بلکه نقطهای مهم در تاریخ فناوری جنگ، فنون محاصره و حتی اخلاق استفاده از سلاحهای شیمیایی به شمار میرود.
ایران در دوره ساسانی (224–651 میلادی) به یکی از قدرتهای راهبردی جهان تبدیل شد؛ قدرتی که نهتنها شرق جهان متمدن، بلکه یکی از بزرگترین و توسعهیافتهترین امپراتوریهای غربی یعنی روم را به چالش میکشید. در نیمه قرن سوم میلادی، رویارویی ایران و روم وارد مرحلهای حساس شد. شاپور یکم – دومین شاهنشاه ساسانی – پس از تثبیت قدرت در داخل، سیاستی فعال و تهاجمی علیه رومیها اتخاذ کرد تا نفوذ ایران را در شام، میانرودان و آسیای صغیر بازسازی و تقویت کند.
در این دوره، شهر «دورا ـ اوروپوس» که در ساحل غربی رود فرات و در خاک امروزی سوریه قرار داشت، از اهمیت راهبردی خاصی برخوردار بود. این شهر که یونانی ـ رومی بود، دروازه ورودی به مناطق شرقی تحت نفوذ روم محسوب میشد. تسلط بر این شهر برای ساسانیان به معنای شکستن یکی از حلقههای مهم دفاعی امپراتوری روم بود. منابع باستانی گزارش کردهاند که شاپور یکم چندین حمله به استحکامات رومیها انجام داد و در سال 256 میلادی موفق شد بار دیگر این شهر مهم را از سلطه روم خارج کند.
این نبرد تنها یک پیروزی نظامی ساده نبود؛ بلکه بنا بر یافتههای باستانشناسی منتشرشده در دهههای اخیر، یکی از نخستین نمونههای مستند استفاده از جنگافزارهای شیمیایی در تاریخ نظامی جهان در این نبرد رقم خورد. کشف بقایای سربازان رومی در تونلهای زیرزمینی شهر، شواهدی فراهم کرد که نشان میدهد مهندسان نظامی ساسانی برای نخستینبار بهصورت برنامهریزیشده از مواد شیمیایی خفهکننده برای نابودی دشمن استفاده کردند.
محاصره دورا ـ اوروپوس و آغاز جنگ زیرزمینی
برای تصرف دورا ـ اوروپوس، ارتش ساسانی ناچار بود با یکی از پیچیدهترین استحکامات رومی مواجه شود. منابع پژوهشی مدرن و یافتههای باستانشناسی نشان میدهد که هر دو طرف جنگ از فناوری مهندسی و تکنیکهای نظامی پیشرفته بهره میبردند. رومیها جهت محافظت از شهر، استحکامات چندلایه، برجهای دیدهبانی، خندق دفاعی و دیوارهای قطور ساخته بودند. ورود ارتش ایران از زمین و دیوارهای اصلی عملاً غیرممکن بود و امکان حمله مستقیم وجود نداشت. به همین دلیل، یگانهای مهندسی ساسانیان بهشیوهای ابتکاری اقدام کردند: حفر تونلهای نفوذی زیرزمینی.
به گفته دکتر سیمون جیمز – مورخ و باستانشناس دانشگاه لستر انگلستان که مطالعات تخصصی درباره دورا ـ اوروپوس انجام داده – مهندسان ساسانی با استفاده از پوشش خیمهها و پنهانکاری، شبانه شروع به حفر تونلهایی با ابعاد تقریبی دو متر در دو متر کردند تا به زیر دیوارهای شهر برسند و امکان ایجاد شکاف در دیوار دفاعی فراهم شود. هدف نهایی، تضعیف ساختار بارو و ورود نیروها از داخل بود.
جالب آنکه رومیها نیز که تجربه مشابهی در جنگهای محاصره داشتند، تلاش کردند با حفر تونلهای متقابل، نقبهای ایرانیان را کشف و تخریب کنند. به این ترتیب، نبردی زیرزمینی آغاز شد؛ نبردی که بهسبب محدودیت فضا، تاریکی و کمبود اکسیژن، شرایطی بسیار دشوار برای جنگجویان ایجاد میکرد. طول یکی از این تونلها که در حفاریها کشف شد، حدود 11 متر بود و در نقطه اتصال دو تونل بود که اولین برخورد مستقیم میان ایرانیان و رومیان رخ داد.
در چنین فضای تنگ و محدود، امکان استفاده از نیزه، شمشیر و سپر به روش سنتی وجود نداشت. اینجا بود که ساسانیان برای برتری تاکتیکی، به راهکاری ابتکاری دست زدند: استفاده از مواد شیمیایی خفهکننده.

شواهد باستانشناسی و علمی از نخستین استفاده نظامی از گاز خفهکننده
در جریان کاوشهایی که نخستینبار در دهه 1920 و 1930 میلادی توسط گروههای باستانشناسی فرانسوی و آمریکایی در دورا ـ اوروپوس انجام شد، بقایای 20 لژیونر رومی در یکی از تونلها همراه با تجهیزات و سلاحهایشان کشف گردید. در آن زمان، توضیح غالب این بود که این سربازان احتمالاً در نبرد تنبهتن کشته شدهاند. اما بررسیهای علمی مدرن که توسط دکتر سیمون جیمز در دهه 2000 میلادی بازبینی شد، فرضیهای جدید و بسیار مهم را مطرح کرد.
بر اساس آزمایشهای انجامشده روی استخوانها، آثار مرگ ناشی از خفگی – نه ضربه سلاح یا جراحات ناشی از جنگ – مشاهده شد. ترکیب شیمیایی رسوبات باقیمانده از احتراق مواد، نشان داد که نیروهای ساسانی از قیر (بیتومن) که از نفت خام به دست میآید، همراه با سولفور (گوگرد) استفاده کرده بودند. هنگامی که این ترکیب سوزانده میشود، گازهای سمی و خفهکنندهای مانند دیاکسید گوگرد آزاد میکند. این گاز بهسرعت در فضای محدود و بدون تهویه تونل پراکنده شده و باعث مرگ سریع افراد از طریق آسیب تنفسی و مسمومیت میشود.
یمز در گفتوگو با Discovery News در سال 2009 تأکید کرد که این حادثه: «یکی از نخستین نمونههای مستند در تاریخ است که در آن سربازان عمداً از دود سمی برای کشتن دشمن در میدان نبرد استفاده کردهاند.»
وی همچنین جسد یک سرباز
ایرانی را نیز شناسایی کرد که بهنظر میرسد خود قربانی این اقدام شده است. بر اساس تحلیل او، این سرباز ساسانی که مسئول روشنکردن مخلوط قیر و گوگرد بود، احتمالاً پس از ایجاد آتش، زمان کافی برای خروج پیدا نکرده یا تأخیر در فرار باعث شد خود نیز در اثر استنشاق دود سمی جان ببازد.
ادامه تحقیقات نشان میدهد که پس از مرگ لژیونرهای رومی، مهندسان ساسانی تونل را تخلیه و با ورود هوای تازه، مسیر پیشروی را ادامه دادند. سرانجام ارتش
ایران توانست از طریق همین نقب وارد شهر شود، دروازههای دفاعی را بیاثر کند و استحکامات باروی شهر را از داخل تخریب کند. آثار تخریب این بخش از بارو امروزه همچنان قابل مشاهده است و توسط باستانشناسان بهعنوان شاهد تاریخی تأیید شده است.

در کنار نظر دکتر جیمز، پژوهشگران دیگری همچون آدرین مایور – متخصص تاریخ علم در دانشگاه استنفورد – نیز این کشف را تأیید کردند و یادآور شدند که استفاده از دودهای سمی در جنگهای باستانی سابقهای طولانی دارد. او به نمونههایی از جنگهای یونانیان اشاره کرده و میگوید که در جنگ پلوپونز در سال 429 پیش از میلاد نیز نمونههایی از استفاده از دودهای شیمیایی ثبت شده است. اما تفاوت بزرگ در این است که اقدام ایرانیان نخستین نمونه مستند، برنامهریزیشده و نظاممند از بهکارگیری ترکیبات شیمیایی برای غلبه بر دشمن در تاریخ نظامی جهان محسوب میشود.
پیامدها و اهمیت تاریخی این کشف در نگاه معاصر
پیروزی شاپور یکم در دورا ـ اوروپوس، مقدمه سلسلهحملات موفق او علیه رومیها شد؛ حملاتی که چند سال بعد به شکست سنگین روم، اسارت امپراتور والریانوس و یکی از تحقیرآمیزترین وقایع تاریخ امپراتوری روم انجامید. طبق روایتهای مختلف، شاپور یکم پس از اسارت والریانوس، او را مجبور کرد در برابرش زانو بزند؛ صحنهای که در نگارههای طاقبستان و نقشرستم نیز بازتاب یافته است.
اما فراتر از این پیروزی نظامی، کشف استفاده از سلاح شیمیایی توسط ساسانیان برداشت ما از تاریخ جنگافزارها و زمان آغاز جنگهای شیمیایی را دگرگون کرده است. تا پیش از این، تصور غالب بر این بود که استفاده رسمی و سازمانیافته از سلاحهای شیمیایی اولینبار در جنگ جهانی اول (1915–1918) و با استفاده از گاز خردل و کلر توسط ارتش آلمان صورت گرفت. کشف دورا ـ اوروپوس نشان داد که ایرانیان 1750 سال پیش از این حادثه، از این روش بهره گرفته بودند.

این کشف، چند پیامد مهم علمی و تاریخی داشت:
تا چند دهه پیش، بسیاری از مورخان غربی بر این باور بودند که ارتشهای باستان بیشتر بهصورت
سنتی میجنگیدند و نوآوریهای مهم نظامی متعلق به دورههای متأخر است. اما شواهد دورا ـ اوروپوس نشان میدهد که ساسانیان به مهارتهای مهندسی، فناوری نظامی و شناخت مواد شیمیایی آگاه بوده و از آنها بهگونهای هدفمند استفاده میکردند. این موضوع سطح پیشرفت مهندسی نظامی ایرانیان در دوره باستان را بازتعریف کرده است.
بهکارگیری ترکیب قیر و گوگرد در فضای بسته تونل، علاوه بر نابودی دشمن، پیامد روانی مهمی نیز داشت: شکستن روحیه مقاومت رومیها. در جنگهای محاصره، هرگونه
ابتکار تاکتیکی میتوانست سرنوشت نبرد را تغییر دهد. ساسانیان با این اقدام نشان دادند که علاوه بر توان نظامی، از تفکر راهبردی و جنگ هوشمندانه بهره میبردند.
این پرونده یکی از نمونههای شاخص است که نشان میدهد یافتههای باستانشناسی چگونه میتوانند روایتهای تاریخی رسمی را تغییر دهند. آنچه بیش از 1800 سال پیش در تونلهای تاریک دورا رخ داد، امروز با روشهای علمی و آزمایشهای مدرن دوباره بازسازی شده و نگاه ما را نسبت به تاریخ جنگ تغییر داده است.
جالب است که تاریخنگاری غربی کمتر به نقش تمدنهای شرقی در توسعه فناوریهای نظامی، علمی و مهندسی اشاره کرده است. این کشف اما جایگاه تمدن
ایرانی را در تاریخ علم جهان پررنگ میکند و نشان میدهد که ایرانیان نهتنها در فلسفه، پزشکی، نجوم، و معماری، بلکه در فنون نظامی نیز پیشتاز بودهاند.
کشف شواهد استفاده ساسانیان از مواد شیمیایی خفهکننده در نبرد دورا ـ اوروپوس، نقطه عطفی در تاریخنگاری جنگهای باستان است. این رویداد نهتنها یک پیروزی نظامی برای
ایران بود، بلکه نمادی از خلاقیت، هوشمندی، و توان مهندسی ارتش ساسانی محسوب میشود. با بهرهگیری از دانش مواد، شرایط محیطی تونل و محدودیتهای جنگ زیرزمینی، ایرانیان روشی نوین طراحی کردند که 17 قرن بعد در جنگ جهانی اول دوباره مورد استفاده قرار گرفت؛ اما تاریخ اکنون ثابت کرده است که علم جنگ شیمیایی، ریشهای
ایرانی دارد.
از این رو، نبرد دورا ـ اوروپوس تنها یک رویداد نظامی نیست؛ بلکه در واقع سرآغاز ثبتشدهای برای پیدایش سلاح شیمیایی در تاریخ بشر است. این کشف همچنین اهمیت پژوهش علمی، بازخوانی تاریخ از طریق باستانشناسی و بازنگری در روایتهای رسمی تاریخی را برجسته میسازد.