آریا بانو

آخرين مطالب

این کتابِ دوست‌داشتنی مقالات

این کتابِ دوست‌داشتنی
  بزرگنمايي:

آریا بانو - خبرگزاری کتاب ایران / «خرید کردن» اساساً لذت‌بخش است، به‌خصوص به آنچه که علاقه‌ داری، و از سوی دیگر استطاعت خرید نیز شرط است و اگر بتوانی، نورعلی‌نور است! یکی دوسالی هست که کمتر جرأت می‌کنم، سری به ویترین کتاب‌فروشی‌ها بزنم، چراکه هستند کتاب‌هایی که دلم می‌خواهد بخرم و به قول امروزی‌ها، قدرت خرید ندارم و طرح‌هایی چون «پاییزه کتاب» بهترین فرصت است و با ارائه کدملی و سقف خرید، یکی دوجلدی را شاید بتوان تهیه کرد و یکی از راه‌حل‌ها، استفاده از کارت ملی اعضای خانواده است و خریدن کتاب‌های مورد علاقه و امسال قبل و بعد از طرح پاییزه کتاب، برخی از ناشران و مؤسسات پخش ـ به خصوص آن دسته که در فضای مجازی فعال می‌باشند ـ با ارائه تخفیف‌های بالا و مناسب برای خریدار و نامناسب برای «کتاب فروشی‌ها» همراه با تبلیغات زیاد در فضای مجازی، کتاب‌های خود را عرضه داشتند و حتی به بهانه عید پاک و اولین جمعه بعد از آن به استقبال Blak fraidy رفتند و تا دوشنبه سایبری Cyber Monday آن را ادامه دادند و از این طریق دوستداران کتاب را محظوظ ساخته و کتابفروشی‌ها را مغموم! امری که سال‌هاست به اشکال گوناگون گه گاه رخ می‌نماید و اگر از منظر ناشر و موسسه پخش به آن نگاه کنید، بعید است به آنها حق ندهید و چنانچه به کتابفروشی‌ها مراجعه کنید، آنها می‌گویند: این آخرین میخ بر تابوتِ حیات ماست و در صورت ادامه این‌گونه کارها، استمرار کار برای ما میسر نیست و لاجرم و به رغم میل باطنی، مجبور به جمع‌آوری هستیم و این امر، دودش مستقیماً به چشم ناشران خواهد رفت، چراکه با از بین رفتن ویترین کتاب‌فروشی‌ها، طبعاً فضای تنگ‌تری در اختیار خواهد بود و باید چاره‌ای اندیشید و برخی از ناشران و مؤسسات پخش، همکاری لازم را به عمل می‌آورند، امّا ارائه تخفیف‌های نامتعارف ـ چهل تا هفتاد درصد ـ کمر کتاب‌‌فروشی‌ها را خواهد شکست و این گونه همکاری‌ها، چندان افاقه نکرده و تنها مرهمی بیش نیست، هرچند که کار این گونه مؤسسات پخش را تحسین کرده و می‌ستایند.
کتاب‌فروشی‌ گوشه در نزدیکی میدان قدس ـ تجریش ـ یکی از این ویترین‌هاست، که دادش به آسمان برخاسته و سخت‌ گله‌مند ارائه تخفیف‌های نامتعارف است و عدم توزیع به موقع کتاب‌های دارای خواهان را یکی دیگر از آفات بازار کتاب نام می‌برده برمی‌شمرد.
محمد بیگلری، که در شهریور سال 1399 ـ اوج بیماری کرونا در کشورمان ـ «گوشه کتاب» را در نزدیکی ایستگاه متروی تجریش راه‌اندازی کرده، در این باره می‌گوید: هستند دوستانی که حسابی هوای ما را دارند و از یک جلد، تا هرچند جلد کتاب که مشتری بخواهد، حواله به ما می‌دهند و سود حاصل از این کار را متوجه ما می‌کنند و چون می‌دانند، تقویت ما، باعث رونق کار آنها می‌شود، این انتفاع دوطرفه را همواره مدّنظر دارند و ما سپاسگزار آنها هستیم، اما چه کنیم با فلان سایت فروشنده کتاب، که به نام کتاب‌های آب خورده و فیک (Fake) و «زمان گذشته» تا هفتاد درصد تخفیف می‌دهد و آشفته بازاری را رقم می‌زند که طراران بازار کتاب نیز نهایت استفاده را از آن برده و کتاب‌های «قاچاق چاپ» را به نام کتاب‌های ناشران اصلی، عرضه کرده و تیشه به ریشه ما می‌زنند؟
مکانی که در حال حاضر ما در اختیار گرفته‌ایم، در یکی از گران‌ترین مناطق تهران واقع شده و نزدیک بازار قدیمی تجریش است و تا قبل از شکل‌گیری «گوشه کتاب» یک موقعیت کاملاً تجاری داشت و ما با عشق و علاقه این مکان را راه‌ انداختیم و هر کتابی را که در بازار موجود باشد را در اسرع وقت فراهم می‌آوریم، تا دوستداران کتاب، به سادگی به آن دسترسی داشته باشند و حتی در طرح پاییزه نیز شرکت کردیم، تا اقبال به کتاب بیشتر شود؛ اما این گونه کارها، دقیقاً گوشه کتاب و امثال ما، که فقط کتاب می‌فروشند را نشانه گرفته و هر چقدر در برابر این حملات، سینه سپر کنیم، و بالاخره تیری بر سینه خواهیم داشت و پایان راه، فرا می‌رسد.
کار شایسته وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، طی 22 ماه گذشته ـ از زمان اوج‌گیری ویروس کرونا در کشورمان ـ در راه‌اندازی طرح‌های حمایتی، در غیاب نمایشگاه‌های استانی و بین‌المللی ـ هرچند که انتقاداتی نسبت به آنها داشته و دارم و معایب برگزاری نمایشگاه‌های شهرستانی را تا آن اندازه می‌دانم که باعث شده، بسیاری از کتابفروشی‌ها، در شهرستان‌ها، عطای کار را به لقایش ببخشند ـ بسیار قابل ستایش است و در تنگناهای اقتصادی وزارتخانه متبوع، فرصت مغتنمی برای دوستداران کتاب فراهم می‌آید و صد البته برای ناشران و کتاب‌فروشی‌ها نیز بهره و سود دارد.
ناشر و مؤسسه پخشی که نیاز به «نقدینگی» دارد، شاید در برهه‌ای مجبور شود. اصول خود را زیر پا نهد و تخفیف نامتعارفی را پیشنهاد دهد، اما از آنجا که «دزد، پی بازار آشفته می‌‌گردد» نقش ناشران زیرزمینی و طرار، پررنگ‌تر می‌شود و از آنجا که بسیاری از کتاب‌های موردنیاز عموم مردم را ناجوانمردانه، چاپ می‌نمایند، و بدون زحمت، سود سرشماری را متوجه خود می‌سازند، این فرصت طلایی را، بس مغتنم شمرده و از آب گِل‌آلوده کرده، ماهی می‌گیرند و اینجاست که نقش قانون، باید پررنگ و تأثیرگذار باشد.
مجموعه ناشران، موسسات پخش و کتاب‌فروشی‌های شرافتمند، سرمایه‌های ملی این کشورند و حمایت‌های وزارت فرهنگی و ارشاد اسلامی، صد در صد متوجه این قشر شریف است، اما آنانی که سعی دارند از این همه حمایت، بهره نامناسب برده و سرمایه‌های ملی را برباد دهند، چرا برخورد شایسته و بایسته با آنها صورت نمی‌گیرد؟
آیا قوانین درخوری وجود ندارد؟ که چنین نیست و گیرم چنین باشد، این امر که کاری ندارد و با وضع قوانین بازدارنده، فضای کاری را باید از این گونه طراران ضد فرهنگی گرفت، تا ضمن ایجاد امنیت کاری عموم ناشران و موزعین و کتاب‌فروشی‌های شریف، راه تنفس آنها را بست و اجازه نداد این همه همت و سعی را، به سخره گیرند.
نگارنده تا آنجا که به یاد دارم، چاپ کتاب به صورت زیرزمینی و قاچاق همواره وجود داشته و خوب به یاد دارم، چندین ناشر شناخته شده، با چاپ کتاب‌های به ظاهر ممنوعه، در دوران رژیم گذشته، برای کتابفروشی‌ها دام می‌گستردند و عوامل ساواک را راهی آن کتابفروشی‌ها می‌کردند و گروهی نیز به طمع کسب پول بیشتر، مبادرت به این کار کرده و حتی «پیه» دستگیری و گیر ساواک افتادن را به تن خود می‌مالیدند، تا سود بیشتری کسب کنند! البته در آن زمان هم بودند ناشرانی که در شهرستان‌ها، بیشتر مبادرت به این کار می‌کردند و نیک به یاد دارم، در شیراز، صاحب یک کتاب‌فروشی بزرگ و سه دهنه، با همکاری یکی از ناشران مقیم تهران، کتاب «میراث‌خوار استعمار» دکتر مهدی بهار را چاپ کرده و زیرزمینی می‌فروخت و این در حالی بود که همین کتاب، در قفسه‌های انتشارات امیرکبیر آن روزگار، اگر نگویم خاک می‌خورد، می‌توانم بگویم، که فراوان و ارزان در دسترس همگان بود، اما سود و طمع و ماجراجویی، دست به دست هم داده بود و برخی از ناشران ـ و بهتر است بگویم کسانی که با فنون چاپ کتاب آشنا و بازار کتاب را می‌شناختند ـ را به این کار وامی‌داشت و تعداد آنها، آن‌قدر نبود که اهل فن نتوانند آنها را بشناسند و مقر دو سه تن از آنها، خیابان‌های لاله‌زار و شاه‌آباد بود و دو سه تن نیز در ناصرخسرو و بازار فعالیت می‌کردند، اما تعداد آنها قلیل بود. اما در روزگار ما، به رغم برخورد با این گونه سارقین، انگار همچون علف هرز، از زمین می‌رویند و بهترین گواه، عرضه کتاب، با پنجاه درصد تخفیف، در تمام ایام سال، آن هم در ایستگاه‌های متروی شهری است!
تکرار مکررات است و باعث ملال، که باید گفت: «هوای کتابفروش» را باید داشت و بر کلیه اعضای صنف و صنعت نشر کشور فرض است که چنین کنند.
چندی پیش یکی از خبرنگاران جراید صبح‌گاهی تهران، از من پرسید: اگر کارِ کتاب‌فروشی صرفه اقتصادی ندارد، چگونه است که چندین ناشر، در چند نقطه تهران ـ و بعضاً شهرستان‌ها ـ شعب مختلف خود را راه‌اندازی کرده و همچنان درصدد بسط و توسعه کسب و کار خود هستند؟ گفتم: من هرگز اعتقاد نداشته و ندارم که نشرِ کتاب، صرفه و سود لازم را نداشته و ندارد، بلکه معتقدم با حمایت‌های بی‌شمار و گوناگون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، طی چهار دهه گذشته، فضای مناسبی برای ناشران پدید آمده و آن دسته که فعال‌ترند، بهره بیشتری برده و می‌برند به طریق اولی، این بسط و توسعه، در کنار همت و پشتکار آنان فراهم آمده و می‌آید و روی سخنم «کتاب‌فروشی»، صرف است و نه ناشرانی که توانایی گسترش کار خود را دارند و به یقین، مستحق این امر می‌باشند.
گرانی کاغذ، و دیگر مواد اولیه تولید کتاب، حاشیه امنی که همواره برای ناشران وجود داشت را تقریباً از بین برده است و از آنجا که همواره طبقه متوسط جامعه، مخاطبین اصلی کتاب و کتاب‌خوانی هستند، فشار بیش از این، اولاً روا نیست، ثانیاً کاهنده و از بین بَرَنده است.
گاز انبر تخفیف‌های غیرمتعارف، از سوی برخی از ناشران و موزعین و عرضه کتاب قاچاق، قطع حیات کتاب فروشی‌های خوب و شایسته‌ای چون «کتاب گوشه» را رقم خواهد زد و حیف است که این جوانان با ذوق و سلیقه، که سرشار از عشق به فرهنگ و کتاب هستند، نیامده، میدان را خالی کرده و بگریزند، آن هم از سرناچاری.
آنچه محمد بیگلری به‌عنوان درد دل گفت، یکی نکته از این معناست و امید است مورد توجه عموم ناشران قرار گیرد، و جا دارد که تاکید کنم، به‌رغم همه تهدیدها و تحدیدها، کتاب کاغذی همچنان دوست‌داشتنی‌ترین وسیله انتقال فرهنگ و بصیرت و معرفت است و باید آن را از این‌گونه آفات دور نگاه داریم.

لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/713648/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

دورتموند برنده راند اول؛ پاریسی‌ها امیدوار به کامبک در خانه

تصویر دیده نشده لیلا اوتادی 17 سال پیش در کنار زنده یاد داریوش مهرجویی

شرایط دریافت دسته چک باز هم تغییر کرد/ خبر جدید مجلس برای دارندگان دسته‌چک

کنایه تند نورافکن به ناکامی پرسپولیس!

درویش با یحیی گل‌محمدی دوباره تماس گرفت

واکنش جواد نکونام به برکناری خطیر

شوت امباپه به تیر دروازه دورتموند برخورد کرد

ضربه سر فابیان رویز، خطرناک از کنار دروازه دورتموند به بیرون رفت

شوت خطرناک فولکروگ در چهارچوب نبود

واکنش خوب دروازبان دورتموند روی شوت دمبله

شوت دمبله از روی دروازه دورتموند به بیرون رفت

شکایت باشگاه سپاهان از پرسپولیس

پرسپولیس، پرتماشاگرترین با بلیت 300 هزار تومانی

مراسم ازدواج خواهرزاده محمود احمدی نژاد در استانبول

معاون سیاسی استانداری فارس مطرح کرد: برنامه و نقشه راه؛ کلید واژه پیشرفت صنعت بیمه

اتهام مدیرعامل پرسپولیس به بازیکنان سپاهان

واکنش تند درویش به درگیری سپاهانی‌ها با بانوان

آغاز رسمی مذاکرات پرسپولیس با 10 بازیکن

موقعیت خطرناک برای دورتموند و شوت مارسیل سابیتزر که ثمری نداشت

رزاق پور: قدر فرصت‌ها را ندانستیم

هادی محمدی: امید به صورت دابو ضربه زد

جو فوق العاده دیوار زرد دورتموند

فقط صدای رضا عنایتی!

نماینده ایران در فینال غرب آسیا زنده ماند

شکایت پرسپولیس از سپاهان به دلیل اهانت به بانوان

سند برکناری علی خطیر از مدیریت استقلال

معمای عجیب: این 500 نفر از بیمار‌ی‌ قلبی و دیابت در امانند

ابداع صفحات خورشیدی خم شونده و قابل شستشو

شاعرانه/ بگو به باران ببارد امشب

علیرضا بیرانوند بدون مصاحبه با خبرنگاران، ورزشگاه آزادی را ترک کرد

صحبتهای محمد کریمی کاپیتان سپاهان در پایان بازی با پرسپولیس

صحبتهای امید نورافکن بازیکن سپاهان در پایان بازی با پرسپولیس

پورموسوی: تیم ما به جدول برمی‌گردد

نوری: متاسفانه 2 امتیاز از دست دادیم

باقری: کیفیت بازی‌های قبلی را نداشتیم

سحرخیزان: نتیجه‌ای که لایقش بودیم را نگرفتیم

شوت دمبله از کنار دروازه دورتموند به بیرون رفت

مورایس: پرسپولیس از بهترین تیم های لیگ است

زنده: همراه با تحولات ناگهانی در استقلال

دیدار الناز حبیبی و جواد عزتی در مشهد عاشقانه شد

ویدئویی جالب از بحث جومونگ و سوسانو وایرال شد

چهره‌ها/ حس مادرانه شبنم قلی‌خانی

«سرخوشی در پاییز» با قطعه ای از «انریکه اوگارته» نوازنده اسپانیایی

حمله مسلحانه افراد ناشناس به پزشکان در کرخه

تکذیب فوت پزشک طرحی در هرمزگان

خفاش‌ها نباشند دیگر از قهوه خبری نیست!

ماجرای نجات یک پرنده هما در پنجشیر افغانستان

گوسفند غول‌پیکری که در تاجیکستان مثل طلا باارزش است

آفتاب گرفتنِ بامزه ی جوجه تیغی

صبحانه خوردن به سبک یک گوریل