آریا بانو - آخرین خبر / بسته «ویژههای حوادث» را با مرور مهمترین اخبار حوادث به شما مخاطبان گرامی ارائه میکنیم. اتفاقی تاسفبار در مدسه پسرانه بازار
«ح» مدتها بود که دیگر در کابوسهای شبانهاش نامی از کسی نمیبرد. اینبار اما فرق داشت؛ انگار یک نفر دستهایش را روی گلویش گذاشته باشد، گریه و فریادش به هم میپیچید و از خواب میپرید. کابوسها که میآمدند، پدر را صدا میزد. «بابا کنارم بمان تا خوابم ببرد.» مادرش هنوز نمیدانست که چرا پسر 11 سالهاش با گریه از خواب میپرد، از او فقط این جواب را شنیده بود: «در کلاس اذیتم میکنند.» چه کسی؟ همانی که یکبار با هم سرکلاس درس رفتند تا به مادرش نشان دهد، اما نیامده بود... ادامه ماجرا را در خبر ذیل بخوانید.