جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴
اجتماعی

سناریوی هالیوودی آقای غریق‌نجات برای سرقت از مردم

سناریوی هالیوودی آقای غریق‌نجات برای سرقت از مردم
آریا بانو - هفت صبح / زوج جوان با شگرد عجیب و در پوشش بیمار پاشکسته و عصا به دست، طعمه‌های خود را شکار می‌کردند. شناگر جوان با دستی گچ گرفته و عصایی به دست تحت عنوان مسافر ...
  بزرگنمايي:

آریا بانو - هفت صبح / زوج جوان با شگرد عجیب و در پوشش بیمار پاشکسته و عصا به دست، طعمه‌های خود را شکار می‌کردند.
شناگر جوان با دستی گچ گرفته و عصایی به دست تحت عنوان مسافر سوار بر خودروهای عبوری شده و با تهدید چاقو اقدام به خفتگیری می‌کرد. چندی قبل مرد جوانی در تماس با پلیس از مسافرنماهایی شکایت کرد که اموال او را به سرقت برده بودند. او در تحقیقات گفت: در حال عبور از خیابان سوار خودروی شاسی بلندم بودم که مرد و زن جوانی را کنار خیابان دیدم.
بازار
مرد جوان دستش را گچ گرفته بود و پایش را بسته بود و عصایی نیز به دست داشت. با این تصور که می‌خواهند به مرکز درمانی بروند برای کمک توقف کرده و آنها را سوار کردم. اما هنوز مسافتی را نرفته بودم که مرد جوان چاقویی بیرون آورد و با تهدید وسایلم را گرفت. آنها از خودرو پیاده شده و مرد جوان فرار کرد اما زن جوانی که به همراه او بود سرعتش کمتر بود و من هم که دونده خوبی هستم؛ موفق شدم زن جوان را دستگیر کنم.»
به دنبال این تماس، ماموران راهی محل سرقت که یکی از خیابان‌های شمال پایتخت بود شده و زن جوان را دستگیر کردند. متهم در تحقیقات مدعی شد که سرقت‌ها را با همدستی نامزدش به نام رضا انجام داده است. با اعتراف زن جوان، رضا بازداشت شد و به سرقت‌های سریالی از راننده‌های عبوری با ترفند مسافر اعتراف کرد. 
شناگر سارق
مرد غریق نجات که پای در دنیای سرقت گذاشته بود، شگردی خاص و منحصر به فردی را برای اجرای نقشه‌اش به کار برد. در ادامه این گزارش گفت‌وگوی خبرنگار هفت صبح با متهم اصلی پرونده را بخوانید.
سابقه داری؟
این چه حرفی است می‌زنید. من آدم با آبرویی هستم و بد روزگار باعث شد که کارم به اینجا رسید. لطفا اسمم را بزنید آقای شناگر چون غریق نجات هستم و آموزش شنا هم می‌دهم. من مقام قهرمانی هم دارم و اینطوری هویتم برملا نمی‌شود.
آقای شناگر چه شد تبدیل به سارق شدی؟
خود کرده را تدبیر نیست. کمی هم بدشانسی چاشنی ماجرا کنید متوجه خواهید شد.
بیشتر توضیح می‌دهی؟
بدبیاری پشت بدبیاری. مدتی بعد از ازدواج همسرم خواهان جدایی شد و مهریه‌اش را به اجرا گذاشت. مجبور شدم هر چه دارم و ندارم را بفروشم تا پول مهریه را تامین کنم. جدایی از همسرم و از دست دادن اموالم باعث شده بود که افسرده شوم و یکی از دوستانم پیشنهاد داد که با شرط بندی حالم را خوب کنم.
اوایلش برایم هیجان داشت، شرط‌بندی در مسابقات فوتبالی. این هیجان زمانی بیشتر می‌شد که همراه با برد بود و من وسوسه می‌شدم که مدام در این شرط‌بندی‌ها شرکت کنم. بعد از مدتی هم به دور باخت افتادم و از آنجایی که به این بازی اعتیاد پیدا کرده بودم، از دیگران پول قرض کرده و قمار می‌کردم.
و چه شد که سارق شدی؟
بدهی روی بدهی و من مانده بودم چه کنم که یک فیلم هالیوودی دیدم. فیلم ماجرای یک سرقت بود که فرد خودش را معلول نشان می‌داد و با این ترفند اعتماد مردم را جلب کرده و با تهدید سرقت می‌کرد. من هم ایده‌برداری کردم و تصمیم گرفتم که برای جبران بدهی‌هایم سرقت کنم.
شگرد سرقتت به چه صورت بود؟
دستم را گچ می‌گرفتم و پایم را باند پیچی می‌کردم و یک عصا هم زیر دستم می‌گذاشتم و کنار خیابان می‌ایستادم. کلی هم عکس شکستگی و بیمارستان در دست دیگرم می‌گرفتم و وانمود می‌کردم بیمار هستم. مردم هم دلشان برایم می‌سوخت و مرا سوار می‌کردند تا به مقصد برسانند. اما پس از طی مسافتی چاقویی که به همراه داشتم بیرون آورده و با تهدید هر چیز با ارزشی که راننده داشت به غیر از گوشی تلفن همراه سرقت می‌کردم.
سوژه‌هایت را چطور انتخاب می‌کردی؟
من سوژه‌ها را انتخاب نمی‌کردم آنها بودند که مرا انتخاب می‌کردند. هر راننده نگون بختی که دلش به حالم می‌سوخت و مرا سوار می‌کرد تا به مرکز درمانی برساند سوژه‌ام می‌شد. مدل ماشین هم فرقی نمی‌کرد چه پراید باشد چه بنز و بی‌ام‌دبلیو.
در این میان با کسی درگیر هم شدی؟
خوشبختانه سوژه‌ها مقاومت نمی‌کردند و من به راحتی نقشه را اجرا می‌کردم.
همدست هم داشتی؟
حقیقتش من تک رو بودم، در فضای مجازی می‌دیدم که سارقان می‌گویند تنهایی به سرقت برویم دیرتر گیر می‌افتیم و یا اینکه همدستم مرا لو داد. پس تصمیم گرفتم که تکرو باشم اما از زمانی که با فیروزه آشنا شدم ماجرا فرق کرد. من و فیروزه در اینستا باهم دوست شدیم و خیلی زود فهمید که کارم سرقت است و برای همین از من خواست که او را در سرقت‌ها ببرم تا هیجان را تجربه کند. دوباری با من آمد و دفعه سوم، موقع فرار راننده او را دستگیر کرد و من هم بعد از او بازداشت شدم. به عبارتی همدستم مرا لو داد.
فکر نمی‌کردی بازداشت شوی؟
اگر خلافکاری بگوید که من به فکر دستگیری نیستم که دروغ می‌گوید اما من سعی می‌کردم همه موارد احتیاط را رعایت کنم. مثلا ماسک و کلاه داشتم و سعی می‌کردم در محل‌هایی سرقت کنم که بیشتر نزدیک خیابان‌های اصلی است و خلاف جهت راننده هم فرار می‌کردم.


نظرات شما