آریا بانو

آخرين مطالب

صد صفحه کابوس جنگ مقالات

صد صفحه کابوس جنگ
  بزرگنمايي:

آریا بانو - وینش/ کتاب «جنگ» تمام مختصات سبک سلینی را دارد: راوی اول شخص، ضد پیرنگ، زبان آرگو و فضای گروتسک. بی‌نهایت تلخ و هم‌زمان خنده‌دار. فردینانِ‌اش هم مثل همه‌ی فردینان‌های دیگر سلین خودآگاه است. پشت جلد کتاب نوشته شده است: برخی منتقدان معتقدند که این رمان از دیگر شاهکار سلین یعنی «سفر به انتهای شب» نیز بزرگ‌تر است. ممکن بود اگر سلین دست‌نوشته‌های «جنگ» را گم نمی‌کرد و از سر صبر آن‌ها را بازنویسی می‌کرد، می‌توانست رمانی سترگ‌تر از «سفر…» بنویسد؛ اما «جنگ» چنان که هست، رمانی تمام‌عیار نیست، چهل تکه‌ای است، گیرم از حریر و دیبا، و حقیقتاً از حریر و دیبا.
«هزار صفحه کابوس در من انباشته شده؛ کابوس جنگ که سرم را اشغال کرده است.»
این جمله را سلین در یکی از نامه‌هایش نوشته است؛ وقتی که داشت اولین رمانش، یعنی «سفر به انتهای شب» را می‌نوشت. البته «سفر…» هم با جنگ شروع می‌شود، اما فقط سی چهل صفحه‌ی اولش درباره‌ی جنگ است. فارسیِ رمان جنگ هم بدون مقدمه و ضمایمش صد صفحه‌ی رقعی بیشتر نیست. تازه، همین صد صفحه هم بیشتر از این‌که سرباز و ژنرال داشته باشد پاانداز و روسپی دارد.
 سال 2021 سه دست‌نوشته از سلین پیدا شد. اولینِ این دست‌نوشته‌ها را انتشارات گالیمار تحت‌عنوان «جنگ» منتشر کرد. دو تای دیگر هنوز منتشر نشده‌اند.
کتاب چیزی است بین خاطره‌نویسی و رمان و هذیان.
هنوز طرح است؛ رمان نشده است. خواندن «جنگ» سخت است، بیش از هر چیز به این خاطر که پیش‌نویس یک رمان است: جملات ناقص؛ گنگ و رها شده دارد، بعضی از صحنه‌ها به‌وضوح شتاب‌زده نوشته شده‌اند و بعضی صحنه‌ها نیمه‌کاره رها شده‌اند. دلیل دیگری که خواندن «جنگ» را دشوار می‌کند این است که گاهی مرزی میان آن‌چه در سر راوی – فردینان – می‌گذرد و آن‌چه در جهان بیرون در حال رخ دادن است وجود ندارد؛ ترکشی به سر راوی اصابت کرده است و بخشی از «جنگ» در سر راوی در حال رخ دادن است: «من جنگ را در سرم به دام انداخته‌ام. جنگ در سرم زندانی شده.» (ص23)
ماجرای کتاب در جنگ جهانی اول اتفاق می‌افتد. رمان از جایی شروع می‌شود که فردینان به هوش می‌آید و درمی‌یابد همه‌ی هم‌رزمانش کشته شده‌اند و او تنها بازمانده‌ است. به‌سختی از جا بلند می‌شود و به راه می‌افتد. در راه با سربازی انگلیسی همراه می‌شود.
در بیمارستانی بستری می‌شود، بیمارستان بمباران می‌شود. او را به بیمارستانی دیگر در شهری به نام «پترودوسولاریس» منتقل می‌کنند. تحت نظارت و توجهات ویژه‌ی پرستاری به نام «لسپیناس» حالش رفته‌رفته بهتر می‌شود، پدر و مادرش به دیدنش می‌آیند و کم‌کم سر و کله‌ی بِبِر- (که سلین کمی بعد اسمش را به کاسکاد تغییر می‌دهد) و زنش – آنژل – پیدا می‌شود.
کاسکاد به پای خودش شلیک کرده است تا از حضور در جنگ معاف شود و حالا برای آنژل پااندازی می‌کند. او کمی بعد به جرم خودزنی تیرباران می‌شود. آنژل به فردینان پیشنهاد همکاری می‌دهد، اما فردینان حتی پاانداز خوبی هم نیست. آنژل با مرد انگلیسی ثروتمندی به نام پورسل آشنا می‌شود و کمی بعد، او و پورسل و فردینان سوار کشتی راهی انگلیس می‌شوند.
معدود صفحاتی از کتاب هست که در آن خبری از خون، لجن، امعا و احشا و کثافات و کثافت‌کاری نباشد. یکیش وقتی است که فردینان و کاسکاد فارغ از هیاهوی جهان می‌نشینند به ماهیگیری و یکیش هم وقتی که دارند خاک فرانسه را به مقصد انگلیس ترک می‌کنند و قرار است سوار کشتی شوند و راوی، بندر و کشتی‌ها را توصیف می‌کند. اگر یک چیز باشد که سلین از آن‌ها نفرت نداشته باشد؛ کشتی‌ها هستند. سلین عاشق کشتی است و آن‌ها را جوری توصیف می‌کند که یک نویسنده‌ی رمانتیک معشوقش را.

آریا بانو

دست‌نوشته‌های سلین
آن‌ها که رمان‌های دیگر سلین را خوانده‌اند می‌دانند که فردینان میانه‌ی خوبی با پدر و مادرش ندارد. دلیلش هم این نیست که آن‌ها آدم‌های رذلی هستند، اتفاقاً خیلی هم رقت‌انگیز و ترحم‌برانگیزند: «پدرم نگران بود که نکند مادرم جلوی مردم سکندری بخورد. مادرم از بس پله‌ها را بالا پایین کرده بود می‌لنگید.؛ راه‌آهن و سنگفرش‌های شهر هم که جای خودش را داشت. اخم پدرم تو هم رفته بود از فکر لِنگ استخوانی و مایه‌ی ننگ او.» (ص94)
فردینانِ «جنگ» حتی از فردینان «مرگ قسطی» هم نسبت به والدینش بی‌رحم‌تر است و در یک جمله تکلیفش را با آن‌ها روشن می‌کند: «دیگر دم نزدم. هیچ‌وقت چیزی به نفرت‌انگیزی پدر و مادرم نه دیده‌ام و نه شنیده‌ام. خودم را زدم به خواب. گریه زاری کنان رفتند طرف ایستگاه». (ص 48)
البته بعید است یک خواننده‌ی سلیم‌النفس و روشن‌روان با فردینان هم‌رای باشد: والدین فردینان جزو معدود افرادی هستند که در جهانِ سلین از فساد و تباهی دورند. معلوم نیست چه کینه‌ای است که فردینانِ سلین از پدر و مادرش دارد؛ در نامه‌هایی که از سلین به جا مانده است به‌نظر نمی‌رسد مشکل عمده‌ای با آن‌ها داشته باشد. حتی باید گفت رابطه‌ای مهرآمیز با آن‌ها داشته است.
تمام شخصیت‌های عمده‌ی رمان‌های سلین مابه‌ازاهایی در زندگی واقعی‌اش داشتند؛ اما به‌نظر می‌رسد سلین آن‌ها را هر جور که خودش صلاح دانسته است به تصویر کشیده است؛ نه آن‌جور که واقعاً بوده‌اند.
رمان جنگ سه‌نقطه‌های معروف سلین را هم ندارد، یا به اندازه‌ی دیگر رمان‌هایش ندارد. «سلین‌باز»ها می‌دانند که او با این سه نقطه‌ها چه کارستانی می‌کند؛ بخشی از بار فضاسازی، شخصیت‌پردازی و بخشی از فضای گروتسکِ رمان‌های سلین را همین سه‌نقطه‌ها بر دوش می‌کشند. (شنیده‌هایی حاکی از آن است که گاه توصیه می‌شود از سه نقطه‌ها کمتر استفاده شود تا شائبه‌ی ممیزی و سانسور برای خواننده به‌وجود نیاید.) در تصاویری که در بخش «ضمیمه‌ها»ی کتاب جنگ از دست‌نوشته‌های سلین چاپ شده است هم سه‌نقطه‌‌های زیادی وجود ندارد.
خواندن کتاب را به همه‌ی علاقه‌مندان به سلین و همه‌ی بیزاران از جنگ پیشنهاد می‌کنم؛ کتاب جنگ تمام مختصات سبک سلینی را دارد: راوی اول شخص، ضد پیرنگ، زبان آرگو و فضای گروتسک. بی‌نهایت تلخ و هم‌زمان خنده‌دار. فردینانِ‌اش هم مثل همه‌ی فردینان‌های دیگر سلین خودآگاه است. پشت جلد کتاب نوشته شده است: برخی منتقدان معتقدند که این رمان از دیگر شاهکار سلین یعنی «سفر به انتهای شب» نیز بزرگ‌تر است.
من نمی‌دانم این‌ها چگونه منتقدانی هستند و رای‌شان تا چه درجه اهمیت دارد و بر چه مبنایی چنین حکمی داده‌اند؛ ممکن بود اگر سلین دست‌نوشته‌های «جنگ» را گم نمی‌کرد و از سر صبر آن‌ها را بازنویسی می‌کرد، می‌توانست رمانی سترگ‌تر از «سفر…» بنویسد؛ اما «جنگ» چنان که هست، رمانی تمام‌عیار نیست، چهل تکه‌ای است، گیرم از حریر و دیبا، و حقیقتاً از حریر و دیبا.

لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/964132/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

برای داشتن هدف مناسب، این 4 نکته رو رعایت کنید

7 خصوصیت زنان موفق

چگونه از دست افراد مسموم در زندگی خلاص شویم؟

چگونه استرس شدید را کنترل کنیم؟

چرا همیشه در حالت بی حوصلگی و بد اخلاق هستید؟+8 دلیل پزشکی

اوتیسم در چه افرادی خطرناک می‌شود؟

خط قرمزهای روابط دختران و پسران در دوران دانشجویی

راه‌هایی برای افزایش تمرکز در کار کردن از خانه

چطور در شرایط بحران مانند زلزله استرس خود را کاهش دهیم؟

روان شناسی خشم و خشونت

چطور جذاب به نظر بیاییم؟

چگونه با بحران‌‌های مالی در خانواده کنار بیایید؟

4 راه برای تمرکز روی خواسته‌های واقعی‌مان

پیامدهای روانیِ بلوغ زودرس در دختران

افسردگی را با این ترکیب ساده گیاهی درمان کنید

بازی طولانی کامپیوتری نشانه بیماری روانی جدی!

غذاهای ضد استرس که باید به رژیم غذایی تان اضافه کنید

نشانه‌های هوش هیجانی بالا چیست؟

راه‌های متفاوت برای تقویت حافظه

بلوغ زودهنگام دختران با خطر مشکلات روانی مرتبط است

چگونه با یک روز بد کاری کنار بیاییم؟

درمان افسردگی در کودکی زمینه ساز سلامت روان در بزرگسالی

مراقب این اشتباهات در اوایل کار جدیدتان باشید

دلیل ایجاد افسردگی زمستانی را بشناسید

اگر کسی روی اعصابمان راه رفت، چه کنیم؟

استرس چگونه ما را بیمار می‌کند؟

خبر بد قدرت تفکر منطقی را از انسان می‌گیرد

هفت ویژگی‌ افرادی که ذهن قوی دارند

روان‌پریش‌ کیست؟!

اهداف‌تان را با این افراد در میان نگذارید

اضطراب اولین و مهم ترین نشانه بروز آلزایمر

دوزبانه بودن به کودکان مبتلا به اوتیسم کمک می‌کند

استرس، زودتر از آنچه فکر کنید پیرتان میکند!

صداهای مخرب مغز چه هستند؟

با تقاضای دورکاری موافقت می‌کنید یا خیر؟

سرد بودن بینی نشانه استرس است

چگونه شغلی متناسب با شخصیت خود پیدا کنیم؟

چگونه با ترس‌هایمان مبارزه کنیم؟

سه راهکار برای آن‌که بفهمیم طرف مقابل دروغ می‌گوید

افراد الهام بخشی که باعث می‌شوند تسلیم نشوید

با این روش های استثنایی حافظه خود را تقویت کنید

چرا عکس خودمان را دوست نداریم؟!

8 علامت دور از ذهن ابتلا به افسردگی را بشناسید

اگر پول اضافی به دست آوردید، با آن چه کنید؟

هنردرمانی، استفاده از مصالح هنری برای ابراز و بازتاب شخص است

«هیجان خوب» و «هیجان بد» چیست؟

افسردگی بعد از زایمان و تاثیر آن بر نوزاد

تاثیر داروهای مُسکن بر رفتارهای احساسی زنان و مردان

نقش خانواده در سلامت روان

درمان وسواس با روش های طبیعی