پنجشنبه ۱۲ تير ۱۴۰۴
سیاسی

قتل عام به روش آمریکایی با آب‌نبات و شکلات

قتل عام به روش آمریکایی با آب‌نبات و شکلات
آریا بانو - ایرنا / پرونده حقوق ضدبشری آمریکا به قدری سنگین است که صدای برخی نویسندگان آمریکایی را هم درآورده است؛ نمونه‌اش را در کتاب «رویایی آمریکایی» ببینید که هم ...
  بزرگنمايي:

آریا بانو - ایرنا / پرونده حقوق ضدبشری آمریکا به قدری سنگین است که صدای برخی نویسندگان آمریکایی را هم درآورده است؛ نمونه‌اش را در کتاب «رویایی آمریکایی» ببینید که هم جنایت‌های دولتمردان ایالات متحده را برشمرده و هم به کشتار «مای لای» در ویتنام پرداخته که کودکان را به بهانه شکلات و آب نبات به داخل گودال کشانده و آنگاه همه را به رگبار بستند. 
اگرچه هنوز در هفته بازخوانی و افشای حقوق بشر آمریکایی قرار داریم ولی جنایت های اخیر آمریکا در این روزها باعث شد تا کمتر به این حقوق بشر آمریکایی در نقاط مختلف جهان پرداخته شود. البته شاید شهادت صدها نفر از هموطنانمان، چه زنان و کودکان و چه دانشمندان هسته ای و فرماندهان مقتدر در این دو هفته، چهره واقعی آمریکا را بیش از هر زمان دیگری به مردم کشورمان و به ویژه کسانی که دلباخته تمدن غرب بودند، نشان داد ولی در این گزارش به بخشی از جنایت های آمریکا بر اساس یکی از نویسندگان معروف آمریکایی می پردازیم.
کتاب «رویای آمریکایی؛ روایتی دیگر از تاریخ مردم آمریکا» به قلم هاوارد زین با ترجمه فاطمه شفیعی سروستانی است که توسط انتشارات جمکران در 371 صفحه در سال 1402 به چاپ رسیده است. این نویسنده که در سال 2010 در 87 سالگی درگذشت، در یکی از مصاحبه های اواخر عمرش گفته بود «دوست دارم برای مطرح کردن طرز تفکری متفاوت درباره جهان، جنگ، حقوق بشر و عدالت و آشنا کردن روزافزون مردم با این تفکر و قدرتی که هم اکنون در دستان ثروتمندان و اسلحه به دستان است و روزی به دست خود مردم خواهد افتاد، در خاطره ها بمانم».
بازار
مترجم نیز در ابتدای کتاب درباره نویسنده نوشت: با توجه به رویکرد انتقادی هاوارد زین به جامعه امپریالیستی آمریکا، نام او که نویسنده پرخواننده ترین متون دانشگاهی این کشور است در کتابی به نام «پروفسورها» به قلم دیوید هورویتز در کنار یک صد نفر از اساتیدی آورده شده که برای آمریکا خطرناک هستند.
شفیعی سروستانی به این نکته هم اشاره کرد که پروفسور هاوارد زین بیش از 20 کتاب نوشته که کتاب تاریخ مردم ایالات متحده به عنوان پرفروش ترین و اثرگذارترین کتاب او به شمار می آید و در کتاب رویای آمریکایی تاریخ ایالات متحده را از اواخر قرن پانزدهم میلادی با باز شدن پای کریستف کلمب به قاره جدید آغاز کرده و جنایت های آمریکا را تا پایان سال 2006 و سه سال و نیم پس از حمله به عراق برشمرده است.
چه کسانی قهرمانان آمریکا هستند؟
هاوارد زین در مقدمه کتاب نوشت: حس وطن پرستی به معنای پذیرش بی چون و چرای هرآنچه دولت انجام می دهد، نیست؛ همچنان که همراهی با تمام اعمال دولت از ویژگی های مردم سالاری نیست... من نگران این نیستم که با اشاره به ضعف های قهرمانان آبا و اجدادی، اوهام جوانان برطرف شود. ما باید بتوانیم در برابر افرادی که به ما آموخته اند که آن ها را قهرمان بپنداریم، درحالی که شایستگی چنین تحسینی را ندارند، حقیقت را بازگو کنیم. چرا باید اعمال وحشیانه کلمب برای یافتن طلا، قهرمانانه به حساب آید؟ چرا عمل اندرو جکسون را در بیرون راندن سرخ پوستان بومی از سرزمین هایشان قهرمانانه بپنداریم؟ برای چه تئودور روزولت را قهرمان بدانیم؟ به آن علت که در جنگ آمریکا و اسپانیا جنگید، اسپانیایی ها را از کوبا بیرون راند و راه را برای تسلط ایالات متحده بر کوبا هموار کرد؟
وی افزود: این درست است که ما به قهرمانان نیاز داریم؛ به افرادی که آن ها را تحسین کنیم تا ایشان را الگوهایی از نحوه حیات کامل انسانی بدانیم اما من ترجیح می دهم بارتولومه دلاکاساس را قهرمان بدانم. چون در برابر جنایت های کلمب علیه سرخ پوستانی که در جزایر باهاماس رو در رویش قرار گرفتند، به افشاگری پرداخت. ترجیح می دهم سرخ پوستان چروکی را قهرمان بدانم. چون در برابر فرمان بیرون رفتن از سرزمینی که در آن می زیستند، مقاومت کردند. از نظر من مارک تواین یک قهرمان است. چون عمل تئودور روزولت، رئیس جمهور وقت آمریکا را (در ستایش ژنرال آمریکایی که صدها نفر از مردم جزایر فلیپین را قتل عام کرده بود) محکوم نمود. هلن کلن قهرمان است. چون در برابر تصمیم رئیس جمهور، وودرا ویلسون برای اعزام جوانان آمریکایی به مسلخ جنگ جهانی اول اعتراض کرد.
چرا رویای آمریکایی؟
علت نامگذاری این کتاب در فصل «سیاست مثل همیشه» به نقل از یک مادر آمریکایی اینگونه آمده است: من مشمول طرح کمک به خانواده های دارای فرزندان تحت تکفل می شوم و هر دو فرزندم درس می خوانند... به نظر می رسد ما دفاتر استخدامی داریم که نمی توانند استخدام کنند؛ حکومت هایی داریم که نمی توانند حکومت کنند و یک نظام اقتصادی داریم که نمی تواند برای افراد آماده به کار، شغل فراهم کند...
هفته گذشته تخت خوابم را فروختم تا بتوانم بیمه ماشینم را بپردازم که در غیاب وسایل نقلیه عمومی، برای یافتن کار به آن نیازمندم. حال، روی تکه لاستیکی می خوابم که یک نفر به من داده است. این است رویای بزرگ آمریکایی که اجدادم به خاطرش به این کشور پا گذاشتند؛ سخت کار کن، از آموزش و پرورش خوب برخوردار شو، دنباله روِ قوانین باش تا این که ثروتمند شوی و من نمی خواهم ثروتمند شوم، تنها می خواهم قادر به تامین غذای بچه هایم باشم و آبرومندانه زندگی کنم....
آیا آبراهام لینکن قهرمان بود؟
به اعتقاد نویسنده، تمدن مدرن آمریکا زمانی شکل گرفت که میلیون ها نفر از مردم آفریقا به دلیل برده داری جان خود را از دست دادند و تا سال 1800 حدود 10 تا 15 میلیون سیاه پوست آفریقایی وارد قاره آمریکا شدند. طی سال های 1790 تا 1860 تعداد بردگان از 500 هزار نفر به چهار میلیون نفر افزایش یافت و بنیاد برده داری به گونه ای مستحکم بود که فقط رویدادی بزرگ و چیزی شبیه جنگ تمام عیار می توانست به آن پایان دهد.
وی درباره نقش رئیس جمهور آمریکا در لغو قانون برده داری نوشت: طرفداران الغای برده داری اصرار داشتند که آبراهام لینکن بردگان جنوب را آزاد اعلام کند ولی رئیس جمهور آمریکا به روشنی اعلام کرد برای آزاد کردن برده ها نمی جنگد، بلکه هدفش برگرداندن جنوب به اتحاد ایالات است. لینکن در نامه ای به هوراس گریلی روزنامه نگار و حامی الغای برده داری نوشت «هدف ثابت من در این کشمکش، نجات اتحاد ایالات است، نه حفظ یا نابودی برده داری. اگر بتوانم این اتحاد را با آزاد کردن برده ای نجات دهم، این کار را می کنم و اگر با آزاد کردن همه برده ها بتوانم آن را حفظ کنم، این کار را خواهم کرد.»
قانون اساسی به نفع ثروتمندان نزول خوار
هاوارد زین همچنین درباره تصویب قوانین آمریکا نوشت: قانون اساسی آمریکا برای خدمت به منافع قشر ممتاز ثروتمند تصویب شد. چون بیشتر نویسندگان آن را ثروتمندان نزول خوار تشکیل می داد و در این قانون تصریح شده بود که مردان فاقد دارایی حق رای ندارند. اصلاحیه اول قانون اساسی باعث سلب آزادی مردم شد و یک قانون به نام قانون آشوب تصویب شد که بر اساس آن درج صحبت یا انتشار هر چیزی که ماهیت دروغین، افتضاح آمیز و از روی عناد علیه دولت فدرال داشته باشد، جرم اعلام شد و هرگونه انتقادی که موجب رویگردانی مردم از دولت شود، ممنوع شد.
در قرن نوزدهم، آمریکایی های ثروتمند، زمین های وسیع هم مرز با سرخ پوستان را خریدند. آن ها نقشه می کشیدند بعدها زمین را با قیمت بالاتر و سود بیشتر بفروشند. این عمل سوادگری نام داشت. برخی از زمین خواران، همان پدران بنیانگذار بودند؛ مثل جرج واشنگتن و پاتریک هنری. زمین خوار دیگری که تاجر برده، سرباز و رئیس جمهور آینده کشور به شمار می رفت، اندرو جکسون، سرسخت ترین دشمن سرخ پوستان در اوایل تاریخ آمریکا بود.
ادیسون هم رشوه می داد!
اگر تاکنون توماس ادیسون را به عنوان یک مخترع می شناختید اما در کتاب رویای آمریکایی درباره این مخترع آمده است: برخی افراد میلیونر همچون راکفلر، مورگان و جی گولد قادر بودند با پول دادن به فردی جایگزین، از خدمات نظامی در جنگ داخلی فرار کنند. این اشخاص به کمک دولت و دادگاه ها، ثروت های کلان اندوختند. گاه نیز در مقابل این کمک، مجبور بودند رشوه دهند. مثلا توماس ادیسون به سیاست مداران نیوجرسی وعده داد اگر قوانینی مطابق سود تجاری او تصویب کنند، به هر یک هزار دلار بپردازد. راکفلر با بستن قراردادهای پنهانی با شرکت های راه آهن، در تجارت نوین نفت، ثروت هنگفتی اندوخت. او وعده می داد درصورتی که نرخ ها را برای وی پایین تر بیاورند، نفتش را با راه آهن آن ها جابجا کند. این کار موجب می شد تا پول بیشتری بیاندوزد و در نتیجه بتواند نفتش را ارزانتر بفروشد.
شکست امپراطوری جهانی آمریکا
این نویسنده آمریکایی در فصل «امپراطوری آمریکایی» نوشت: آمریکا در قرن نوزدهم به دنبال تصرف جزایر فیلیپین بود و سه سال طول کشید تا آمریکا بتواند قیام فیلیپینی ها را سرکوب کند. مارک تواین نویسنده مشهور آمریکایی با ابراز از جنگ فیلپین گفت «ما با تدفین هزاران جزیره نشین، برای آن ها صلح را به ارمغان آوردیم؛ زمین هایشان را نابود ساختیم؛ دهکده های آن ها را به آتش کشیدیم و بیوه زنان و یتمیان را بیرون راندیم... و این چنین طبق مشیت الهی (این عبارت دولت است، نه من) ابرقدرت جهان هستیم».
آمریکا در جنگ جهانی دوم نیز نیروهای خود را به کره شمالی فرستاد که تا مرز چین پیشروی کردند ولی در سه سال بیش از دو میلیون کره ای جان باختند و آمریکا در واقع دو کره شمالی و جنوبی را ویران کرد و زمانی که جنگ در سال 1953 به پایان رسید، مرز دو کشور کره همان شد که پیش از جنگ بود.
نویسنده با بیان واقعه مای لای نوشت: اندرو جانسون رئیس جمهور آمریکا در سال 1964 با بهانه ای در ویتنام شمالی جنگی را به راه انداخت. جنگنده های آمریکایی به روی روستاهای جنوب این کشور به بهانه ای این که چریک های ویت کنگ در آن ها مخفی شده اند، بمب ریختند و از بمب ها ناپالم استفاده کردند که ماده آتش زا و ژلاتین مانند بود و بدن انسان را به صورت وحشتناکی نابود می کرد.
در سال 1968 واقعه مای لای رخ داد. دسته ای از سربازان آمریکایی وارد دهکده ای به نام مای لای شدند و همه روستائیان را از مردم پیر و زنانی که بچه در آغوش داشتند، جمع کردند و دستور دادند همگی به درون گودالی بروند. سپس همه را به گلوله بستند و قتل عام کردند. در گزارش یک روزنامه درباره جلسه دادرسی و این قتل عام نوشته شده بود: ستوان کالی و سربازی که پیش از شلیک به بچه ها آب نبات داده بود، اسیران را به داخل گودال هل دادند... مردم بر سر هم فرومی افتادند. مادران تلاش می کردند از کودکانشان محافظت کنند. 250 تا 500 نفر که اغلب زن، بچه و افراد سالخورده بودند، در قبرهای دسته جمعی دفن شدند. البته کالی به حبس ابد محکوم شد ولی فقط سه سال بازداشت خانگی را تجربه کرد.
به اعتقاد نویسنده رویای آمریکایی، جنگ ویتنام اولین شکست امپراطوری جهانی آمریکا بود؛ همان امپراطوری ای که پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفت. این شکست در برابر روستائیان انقلابی و جنبش حیرت انگیز معترض در خانه رخ داد ولی شورش های داخل کشور از موضوع جنگ ویتنام فراتر می رفت. این جنگ 58 هزار آمریکایی را به کام مرگ کشاند.
هاوارد زین در روایتی دیگر به حمله آمریکا به عراق در دوران جرج بوش پدر در سال 1991 اشاره کرده که طی عملیاتی به نام طوفان صحرا انجام شد و در ادامه نوشت: موضوع برجسته این بود که گفته بودند بمب های هوشمند یعنی تسلیحات هدایت شونده با لیزر به اندازه ای دقیق بودد که اهداف نظامی را با دقت هدف گیری می کرد و جان غیرنظامیان در امان بود. مردم درباره میزان هوشمندی حقیقی اینگونه بمب ها فریب خوردند و هزاران عراقی بی گناه کشته شدند. این جنگ کمتر از 6 هفته طول کشید ولی موجب قحطی، بیماری و مرگ هزاران کودک شده و با وجود آن که دولت آمریکا پیش از جنگ، صدام را تهدیدی بسیار بزرگ نشان داده بود، در پایان جنگ، وی همچنان بر سر قدرت باقی ماند.


نظرات شما