دوشنبه ۳ شهريور ۱۴۰۴
خانواده

خط تولید وحشت خانگی

خط تولید وحشت خانگی
آریا بانو - خراسان / از گذشته‌ها تا امروز بسیاری از پدر و مادرها برای آرام کردن، خواباندن یا خوراندن غذا به بچه، به موجودات ماورایی مثل نمکی، ممد قلی، بچه دزد و... متوسل ...
  بزرگنمايي:

آریا بانو - خراسان / از گذشته‌ها تا امروز بسیاری از پدر و مادرها برای آرام کردن، خواباندن یا خوراندن غذا به بچه، به موجودات ماورایی مثل نمکی، ممد قلی، بچه دزد و... متوسل می‌شوند؛ ترفندی اشتباه که در سطح فردی و اجتماعی پیامدهای فراوانی دارد
در خانه‌های قدیم، ساعت که از عددی می‌گذشت وقت خواب بچه‌ها از راه می‌رسید و بزرگ ترها وسط کشتی گرفتن کوچک‌ترها کلید واژه‌ای جادویی رو می‌کردند که: «زود بخواب تا نمکی نیومده ببرتت»! همین یک جمله کافی بود تا بچه با وحشت زیر پتو برود. در نگاه بچه‌های قدیم که حالا پدر و مادر شده‌اند «نمکی» موجودی ناشناخته بود که از لابه‌لای ترک دیوار یا پشت در نیمه‌باز سرک می‌کشید. بعدها «یه سر و دوگوش»، «بچه دزد»، «ممد قلی»، «خوخو» و... هم به ماجرا اضافه شد. خانواده‌ها نیت بدی نداشتند. تعداد بچه‌ها زیاد بود، وقت، امکانات و روان شناسی هم به شکل امروز در کار نبود؛ اما غافل بودند که این تهدیدهای ظاهراً بی‌ضرر، ریشه اضطراب و بی‌اعتمادی را در ذهن کوچک بچه‌ها می‌کارد. عجیب این‌جاست که گاهی همان بچه‌های قدیم برای تک فرزندشان از همان روش قدیمی و غلط استفاده می‌کنند درحالی‌که با پیامدهایش آشنا هستند. در این پرونده سراغ این موضوع رفتیم، این‌که چه تاثیری روی روان کودکان دارد و راه‌حل درستش چیست؟

آریا بانو


هیولاها از کجا آمدند؟
بازار
ترساندن کودکان با شخصیت‌های خیالی، پدیده‌ای جدید و اتفاقی نیست؛ این روش نسل‌به‌نسل منتقل شده، درست مثل دستور یک غذای قدیمی، اما با طعمی تلخ‌تر. چند دلیل مهم پشت این عادت بودند:
کمبود آگاهی علمی در گذشته، چیزی به اسم «والدگری آگاهانه» در دسترس نبود. بیشتر پدر و مادرها همان نسخه‌ای را اجرا می‌کردند که از خانواده خودشان آموخته بودند. 
ابزار سریع کنترل وقتی مادر در خانه‌ای با چند بچه و حجم زیادی کار روزانه تنها می‌ماند، گفت‌وگوی آرام و طولانی با یک کودک بازیگوش، گزینه‌ای دور از دسترس بود؛ اما یک ترس سرراست، نتیجه فوری داشت.
شرایط فرهنگی و اجتماعی کمبود رسانه، کمبود وقت و حتی امنیت پایین در بعضی مناطق، باعث می‌شد شخصیت‌های ترسناک برای بچه‌ها «باورپذیر» باشند.
شرکت هیولاها!
پویانمایی معروف «شرکت هیولاها» شخصیت‌های دوست‌داشتنی سالیوان و وازسکی شاید برای خیلی‌ها یک قصه خیالی باشد اما بسیاری از بچه‌های دنیا آن را زندگی کردند. در فرهنگ غرب «بوگی‌من» قرار است بچه‌ها را بترساند. یک چیزی معادل «لولو» خودمان. موجودی که خیلی انتزاعی است و در ذهن هربچه‌ای یک‌جور شکل می‌گیرد. اما راسته کارش حضور در اماکن تاریک و خلوت است، مثل اعماق کمدها. در بین اسپانیایی‌ها «ال کوکو» این وظیفه خطیر را به‌عهده دارد. بد نیست بدانید جناب ال کوکو حتی وارد لالایی‌ها هم شده تا خیال والدین از کارکردهایش راحت باشد. ما هم لولوخورخوره داریم. اما چون چندان تداعی کننده چیزی نبود بزرگ ترها خلاقیت‌هایی به کار اضافه کردند. به‌طور مثال «نمکی» وارد کار شد. کسی‌که روز نان خشک جمع می‌کند و جوجه رنگی می‌فروشد و شب بچه‌هایی راکه اذیت می‌کنند داخل کیسه می‌اندازد و می‌برد. چرا؟ معلوم نیست. بچه دزد غیر از شب‌ها که بچه‌ها نمی‌خوابند در اماکن عمومی مثل پارک هم کاربرد داشت. وقتی که بزرگ ترها بچه را تهدید می‌کردند اگر دورتر برود بچه دزد او را خواهد برد. اما «ممد قلی» کمی امروزی‌تر است. چیزی شبیه همان «یه سرودوگوش» قدیم که شخصیتی است فانتزی و می‌شود بنابه‌احوالات خانه، بچه و ... به‌روزرسانی‌اش کرد.
ترس، ساکت می‌کند اما ...
شاید کار پدر و مادرها با کمی ترساندن راه بیفتد و بچه آن کاری را که می‌خواهند انجام دهد؛ اما پیامدهای این رفتار دردسرهای زیادی ایجاد می‌کند. مثل:
اضطراب روزانه کودک همیشه منتظر ظهور یک موجود ناشناخته است؛ حتی صداهای عادی شب مثل باز و بسته شدن در یا وزش باد، برایش نشانه آمدن عنصری ترسناک می‌شود.
بی‌اعتمادی وقتی می‌فهمد والدینش برای آرام کردنش به چیز ساختگی متوسل شده‌اند، بخشی از اعتمادش را از دست می‌دهد. در بلند مدت هم وقتی کسی که باید پناه باشد، منبع ترس شود، «پناه امن» معنایش را از دست می‌دهد.
کابوس‌های مکرر تصاویر مبهم و ترسناک تهدید، شب‌ها جان می‌گیرند؛ خواب منقطع و خستگی روز بعد طبیعی است.
تربیت‌ناپذیری واکنشی کودک می‌فهمد می‌شود تهدید را نادیده گرفت یا دور زد؛ نتیجه‌اش کم‌اعتنایی به قوانین واقعی است.
الگوگیری از دروغ یاد می‌گیرد برای رسیدن به خواسته، می‌توان داستان ساخت یا ترساند.
مشکلات اجتماعی از تاریکی، آدم‌های غریبه یا حتی مکان‌های خاص بی‌دلیل می‌ترسد؛ همین می‌تواند نسل آینده را محافظه‌کار، کم‌اثر و ناتوان در تغییر بسازد. نسلی که نمی‌تواند خلاق، جریان‌ساز و مطالبه‌گر باشد چون شجاعتش سلب شده است.
چه چیز را جایگزین وحشت کنیم؟
بچه‌های امروز در دنیایی بزرگ می‌شوند که پر از تصویر، اطلاعات و قصه‌های واقعی است. وقتی پنج‌ساله‌ها می‌توانند با یک جست‌وجوی ساده شکل واقعی «نمکی» یا وجود نداشتنش را بفهمند، تهدیدهای قدیمی جذابیتی ندارند. از طرفی، نسل جدید بیشتر پرسشگر است و با پاسخ «خب همین‌جوری!» قانع نمی‌شود. اما می‌توان جایگزین‌های درستی را پیدا کرد. 
داستان‌پردازی مثبت همان‌طور که از «لولو» برای ترساندن استفاده می‌کردیم، می‌توانیم از «قهرمان‌هایی» که با مهربانی و هوش مشکل را حل می‌کنند استفاده کنیم. 
تشویق و پاداش تقویت رفتار خوب با تشویق کلامی یا جایزه کوچک، اثر روانی طولانی‌مدت دارد.
قوانین واضح تعیین زمان خواب یا بازی به‌صورت مشخص و پایبندی والدین به همان قوانین، امنیت روانی و پیش‌بینی‌پذیری ایجاد می‌کند.
گفت‌وگو حتی با بچه‌های کوچک هم می‌توان درباره دلیل یک خواسته حرف زد؛ فهمیدن دلیل، همکاری را آسان‌تر می‌کند.
در نهایت، دنیای پرسرعت و هوشمند امروز به والدینی نیاز دارد که «کنترل» را با «رابطه» جایگزین کنند. ترس، شاید کودک را موقت متوقف کند، اما گفت‌وگو و احترام، او را برای همیشه همراه می‌کند. 
نویسنده: سید مصطفی صابری | روزنامه‌نگار


نظرات شما