آریا بانو - آخرین خبر /از غریب و آشنا ترسیده امبا مرام و معرفت بیگانه اندمن به هر سازی که شد رقصیده ام بازار در زمستان سکوتم بارها…با نگاه سردتان لرزیده امرد پای مهربانی نیست… نیستمن تمام کوچه را گردیده امسالها از بس که خوش بین بوده ام…هر کلاغی را کبوتر دیده ام وزن احساس شما را بارها…با ترازوی خودم سنجیده امبی خیال سردی آغوش ها…من به آغوش خودم چسبیده اممن شما را بارها و بارها…لا به لای هر دعا بخشیده اممقصد من ناکجای قصه هاستاز تمام جاده ها پرسیده اممیروم با واژه ها سر میکنمدامن از خاک شما بر چیده اممن تمام گریه هایم را شبی…لابه لای واژه ها خندیده ام
مرورگر شما قادر به پخش ویدیو نمی باشد.supports HTML5 video