آریا بانو - آخرین خبر / اوقات، تلخ و وضع، خراب و هوا، پس استمن تاب قهر یار ندارم بگو بس است بازار رعنا بُتی که آب و گل آفرینششاز چشمهای مبارک و خاکی مقدّس استای جان بر لب آمده لبهای دوست راآرامتر ببوس که این غنچه نورس استآشفته خاطرش مکن ای پیک و بازگردحتی مگو که نامه به خطّ فلان کس استزندانی امیدم و میدانم این قفسهر قدر هم بزرگ شود باز محبس استلازم نبود نام خودت را بیاوریفاضل همین که شعر تو را بشنود بس استفاضل_نظری