يکشنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۴
اجتماعی

شیطان لویزان پای میز محاکمه می‌رود

شیطان لویزان پای میز محاکمه می‌رود
آریا بانو - هفت صبح / این مرد با تهدید چاقو مرا به مکانی خلوت کشاند و آزار داد. فرهاد، مردی که در افکار عمومی با عنوان «شیطان لویزان» شناخته می‌شود، پس از نقض حکم اعدام در ...
  بزرگنمايي:

آریا بانو - هفت صبح / این مرد با تهدید چاقو مرا به مکانی خلوت کشاند و آزار داد.
فرهاد، مردی که در افکار عمومی با عنوان «شیطان لویزان» شناخته می‌شود، پس از نقض حکم اعدام در دیوان عالی کشور، بار دیگر برابر قضات دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت. جلسه دوم محاکمه او با حضور چند نفر از قربانیان برگزار شد؛ جلسه‌ای سنگین و پرتنش که بار دیگر زخم‌های کهنه شاکیان را تازه کرد این در حالی بود که متهم همچنان بر بی‌گناهی خود اصرار داشت.
پرونده فرهاد به سال 1399 بازمی‌گردد. او با پرسه‌زنی در پارک‌ها و مسیرهای پرتردد شرق و شمال‌شرق تهران، به‌ویژه حوالی پارک‌های لویزان، قربانیان خود را شناسایی می‌کرد. شیوه کار او ساده اما هولناک بود. به بهانه پرسیدن ساعت یا درخواست کمک، به زنان و دختران نزدیک می‌شد و در فرصتی مناسب با تهدید چاقو آنها را به مکان‌های خلوت می‌کشاند و با فشردن گلوی آنها تا سر حد بیهوشی نقشه سیاه خود را اجرا می‌کرد.
دستگیری و نخستین محاکمه
مأموران اداره آگاهی پس از طرح چندین شکایت از سوی زنان، تحقیقات گسترده‌ای آغاز کردند. سرانجام در سال 1401فرهاد دستگیر شد. او در بازجویی‌ها بارها اتهام‌هایش را انکار کرد اما قربانیان در مواجهه حضوری او را شناسایی کردند. با تکمیل تحقیقات و ثبت شکایت 9 زن، پرونده به شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد و قاضی منافی‌آذر، رئیس دادگاه، پس از شنیدن دفاعیات وکلای متهم، او را به اعدام محکوم کرد. این حکم اما در دیوان عالی کشور نقض شد تا بررسی‌های بیشتری درباره ادله و مستندات پرونده صورت گیرد.
بازار
محاکمه دوباره
در ادامه روند قضایی، جلسه دوم محاکمه فرهاد در حضور سه نفر از شاکیان و وکیل یکی دیگر از قربانیان برگزار شد که وکیل برای اثبات مدعیات خود به گزارش دی.ان.ای سازمان پزشکی قانونی استناد کرد. او خطاب به قضات خواستار اجرای اشد مجازات برای متهم شد.
روایت شاکیان
شاکی اول در جایگاه قرار گرفت و با بغضی آشکار گفت: «دو سال پیش، زمانی که هنوز دانش‌آموز بودم، در مسیر مدرسه به دام این مرد افتادم. با تهدید چاقو مرا به مکانی خلوت کشاند و آزار داد. حتی یک تار موی او را به پلیس تحویل دادم، اما پاسخی دریافت نکردم. هنوز آثار آن حادثه بر روح و روانم باقی است.»
شاکی دوم که تجربه تلخ مشابهی داشت، با صدایی لرزان ادامه داد: «در پارک مشغول ورزش بودم. ناگهان او به من حمله کرد. گلوی مرا فشرد تا بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم، متوجه شدم آزار دیده‌ام. در چهار سال گذشته بارها پیگیری کرده‌ام تا این مرد مجازات شود، اما هنوز به نتیجه نرسیده‌ایم.» شاکی سوم نیز با صراحت گفت: «در مسیر خانه به سمت محل کار، زیر یک پل عابر، او به سراغم آمد. با وجود التماس‌های من، بی‌اعتنا آزارم داد. هیچ‌کس در آن لحظه نبود تا کمکم کند. از دادگاه می‌خواهم هرچه زودتر به این ماجرا پایان دهد و عدالت اجرا شود.»
دفاعیات متهم
پس از سخنان شاکیان، نوبت به فرهاد رسید. او که چهره‌ای آرام اما مضطرب داشت، بار دیگر اتهام‌ها را رد کرد و گفت: «من هیچ‌یک از این زنان را نمی‌شناسم. بی‌گناه هستم و نمی‌دانم چرا بازداشت شده‌ام. من یک کارگر ساده‌ام. تنها خطایم این بود که به‌طور غیرقانونی وارد ایران شدم و دروغ گفتم خانواده‌ام در هرات زندگی می‌کنند. از ترس، واقعیت را پنهان کردم چون بیم داشتم خانواده‌ام مرا طرد کنند. همسر و دو فرزندم غیر از من پناهی ندارند.»
او با تأکید بر اینکه مدارک ارائه شده علیه او کافی نیست، افزود: «تمام زندگی‌ام در کارگری گذشته است. من نه توانایی مالی داشتم و نه شرایطی که بتوانم چنین کارهایی انجام دهم. همه این ادعاها اشتباه است.»
رأی دادگاه و نظر دیوان عالی
پس از استماع اظهارات شاکیان، دفاعیات متهم و بررسی مدارک موجود، قضات دادگاه جلسه را تجدید کردند تا نتیجه بررسی نمونه‌های کشف‌شده از صحنه‌های جرم مشخص شود. سرانجام، دادگاه فرهاد را به اتهام تجاوز به اعدام محکوم کرد. همچنین در چند فقره از شکایات که رابطه نامشروع اثبات شد، او به تحمل حبس و تحمل شلاق محکوم شد.
رأی صادره بار دیگر در دیوان عالی کشور مورد بررسی قرار گرفت. قضات دیوان بخشی از حکم مرتبط با رابطه نامشروع را عینا تأیید کردند اما در خصوص اتهام تجاوز، تحقیقات را ناکافی دانسته و پرونده را برای رفع نواقص و بررسی دوباره به شعبه هم‌عرض ارجاع دادند.
پایان باز اما سنگین
پرونده «شیطان لویزان» همچنان در جریان است. هرچند حکم‌های سنگینی علیه متهم صادر شده، اما اصرار او بر بی‌گناهی و نقص تحقیقات در بخش‌هایی از پرونده، روند رسیدگی را طولانی‌تر کرده است. قربانیان اما همچنان در انتظار اجرای عدالت‌اند؛ عدالت برای زخم‌هایی که سال‌هاست بر جسم و روحشان سنگینی می‌کند.


نظرات شما