آریا بانو - خبرآنلاین / شاید در تمام 4 سال گذشته، امسال (1403) سینما دوباره کمی جان گرفت، سینمایی که از دل کرونا و حوادث 1401 تا حدودی زنده مانده بود اما دیگر زندگی نمیکرد. سینمایی که روزگاری میداندار فرهنگ بود حالا تبدیل به یک سالن و چند صد سینما برای خنده شده و فقط میانداری میکند بین آثاری که شاید کیفیت چندانی نداشته باشند و جیبهایی که فقط برای خندیدن به این سینما اکتفا میکنند. در واقع میخواهیم درباره سینمایی صحبت کنیم که در تمام سالهای گذشته برای باقی ماندن در سبد فرهنگی خانوادهها همچنان قیمتش زیر 100 هزارتومان مانده و قرار است برای 1404 سینماهای ممتاز قیمت بلیتشان به 100 هزار تومان برسد. البته برای همه ما سوال اینجاست که وقتی حداقل هزینه برای ساخت یک فیلم سینمایی 10 میلیارد تومان است و فیلمها با قیمت بلیت 80 هزارتومانی امسال به طور متوسط فروششان به 5 میلیارد تومان میرسد، چگونه سینما میتواند همچنان به حیاتش ادامه دهد؟ هرقدر این پرسش برای ما پر رنگ، مبهم و جدی است، پاسخش برای شادمهر راستین ، فیلمنامه نویس و منتقد سینما بسیار روشن و واضح است و اینگونه توضیح میدهد: «ناتوانی دولت در کنترل و ایجاد فضاهای اقتصادی باعث شده که ما به شیوه کمونسیتی فقط قیمت را کم کنیم درواقع ما محصول را فقط با قیمتش میسنجیم. ما نسبتی بین تولید و فروش نمیبینیم، سینما مثل غذا و دارو نیست که شما بگویید چون من این میزان از هزینه تولید را دارم، تعزیرات این قیمت را میگذارد. نه چنین چیزی نیست، فضای فرهنگی و تولیدات فرهنگی در ایران سوبسید دارد و چون نرخ تولید با نرخ تمام شده رابطهای ندارد، در یک جلسه به قیمت واقعی بلیت سینما فکر نمیکنند به این مسئله فکر میکنند که مردم چقدر میتوانند برای سینما پول پرداخت کنند، یعنی الان فروش فیلم بر اساس هزینه تولید نیست، بر اساس توان خرید مردم است.» معضل سینما قیمت بلیت است؟ در واقع سینمای جان سالم به در برده از تمام فراز و فرودهای سالهای اخیر به این خاطر قیمتش کم مانده که مانند کنسرت با بلیت یک میلیون تومانی، تئاتر 200 هزار تومانی و کتاب دستکم 300 هزار تومانی از سبد فرهنگی خانوادهها حذف نشود و همچنان مردم تفریحی به نام سینما را در تفریحشان جای دهند. اما آیا مسئله سینما صرفا قیمت بلیت است؟ شاید بخشی از ماجرا هزینه باشد، اما قطعا همه ماجرا فقط قیمت بلیت نیست، کیفیت آثار و تنوع ژانری هم بسیار اهمیت دارد. وقتی به ابتدای سال 1399 که به دلیل شیوع کرونا تنها 600 هزار مخاطب به سینما رفتند باز میگردیم،پرفروشترین فیلم «شنای پروانه» به کارگردانی محمد کارت است فقط با 200 هزار مخاطب سینمای کرونا زده 1399 به 1400 رسید، یک فیلم کمدی روی پرده سینما آمد به نام «دینامیت» که توانست فروش خوبی را برای گیشه رقم بزند و در جایگاه دوم گیشه «گشت ارشاد 2» قرار گرفت اولی نزدیک به 2 میلیون 600 هزار مخاطب و دومی نزدیک به 2 میلیون مخاطب را به سینما آورد. این وضعیت ادامه پیدا کرد تا سال 1401، مدیران که برای وضعیت راکد گیشه مستاصل شده بودند و از طرفی هم میخواستند ممیزیها را جدیتر و سختگیرانهتر از گذشته روی فیلمها اعمال کنند، به اکران فیلمهای کمدی تن دادند، فیلمهایی که اتفاقا مخاطبان زیادی را به سینما میآوردند، گیشه خوبی داشتند و موجبات تفریح را هم فراهم میکردند اما به لحاظ فرهنگی و افزایش جهانبینی آوردهای برای مخاطبان نداشتند، حتی بعضا منتقدان از این فیلمها با عنوان «گیشهای»، «فیلم زرد» و «فیلم مبتذل» یا حتی «فیلم فارسی» بعد از انقلاب یاد میکردند. نا آرامیهای 1401 دوباره اوضاع سینما را به هم زد، شرایط را پیچیدهتر کرد و باز هم این نوع از فیلمها سینما را نجات نه! بلکه فقط سرپا نگه داشت.فیلمهایی که در آن سال اکران شدند «انفرادی» با 2 میلیون و 400 هزار مخاطب، «بخارست» با یک میلیون و 600 هزار مخاطب و «سگ بند» با یک میلیون و 300 هزار مخاطب روی پرده اکران شدند. این وضعیت هر روز پر رنگتر شد، سینمایی که هر ماه یک فیلم کمدی در آن اکران شد، هر روز سانس فیلمهای درام کمتر شد و کمدیها جایشان را گرفت تا جایی که دیگر صدای اعتراض فیلمسازها هم بلند شد، در اصل مدیران سینمایی گمان میکردند که میانبر نجات سینما را پیدا کردند اما انتهای این میانبر چیزی به جز بن بست برای سینما نبود. در این مسیر میانبر به سال 1402 رسیدیم «فسیل» با 7 میلیون مخاطب و «هتل» با 6 میلیون مخاطب به عنوان قدرتمندترین آثار روی کار آمدند تا فیلمهای بدنه و آثار اجتماعی روز به روز ضعیفتر شوند.